دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان ملورین
رمان ملورین

رمان ملورین پارت 59

        – نمی‌دونم جوابم درسته یا نه، ولی همین که این خطر رو به جون خریدم و اومدم داخل اتاق تون همین که آدمی مثل من جلوتون نشسته و داره حرف می‌زنه مدرک کوچیکیه که ثابت کنه من محمد رو بخاطر خودش می خوام!!      

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 288

            چشم بست و عصبی سری تکان داد، دستش را خشمگین به سمت شکمم کشید:   _ این، بچه، از کیه حورا؟ این؟ محمد بود اره؟   دوباره به محمدی که نیم خیز شده بود نگاه کرد و همینکه قصد کرد به سمتش خیز بردارد

ادامه مطلب »
رمان قایم موشک
رمان قایم موشک

رمان قایم موشک پارت 43

    چشمشو ریز می‌کنه و فیلمش رو استپ می‌کنه. چهار زانو می‌شینه و سمتم می‌چرخه.   – پس چرا یه طوری گفتی که احساس کردم، خدای نکرده، داری از بالا به فیلم مورد علاقه‌م نگاه می‌کنی؟   لبخند زوری می‌زنم.   – می‌گم… اینو مگه هفت بار ندیدی؟  

ادامه مطلب »
رمان ماهرخ
رمان ماهرخ

رمان ماهرخ پارت 158

        خیالم راحت شد. موضوع آنقدر سخت نبود که نشود حلش کرد. مادر رامبد فقط می خواست خیالش راحت شود، همین…!     دست روی دستش گذاشتم… -شیرین جون، رامبد بی گدار به آب نمیزنه و برعکس شما من فکر می کنم اون دختر شاید اونقدر خاص

ادامه مطلب »
دانلود رمان نقطه شبنم
رمان

دانلود رمان نقطه شبنم به صورت pdf کامل از فرزانه صفایی فرد

    خلاصه رمان نقطه شبنم :   نادرخان که از طلافروشان قدیمی و اسم‌ورسم‌دار شیراز است همچون پدرسالار تمام اعضای خانوده‌اش را تحت سلطه‌ی خود دارد و درواقع بر آن‌ها حکومت می‌کند. کار و زندگی همه‌شان وابسته به اوست تا آن‌جا که در خصوصی‌ترین مسائل‌شان دخالت می‌کند و عمدتاً

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 33

        نفس های کشدار مرد نشان از حال خرابش داشت و مکثش پای قولی بود که به ستاره خانوم داده وگرنه همین امشب دخترک را به زیر خودش می کشید.     ولی در برابر این فتنه مقاومت سخت بود. دل به دلش داد. -مثلا چطوری می

ادامه مطلب »
رمان هامین
رمان هامین

رمان هامین پارت 164

    بدون اینکه پشت سرمو نگاه کنم از اتاق فرار کردم.   به هامین که اسممو صدا می‌زد هم اصلا اهمیت ندادم.   از پله ها بالا رفتم و وارد اتاق شدم.   درو که بستم تونستم یه نفس عمیق بکشم.   دستمو روی گونه‌های داغم گذاشتم.   یکم

ادامه مطلب »
آبشار طلایی
رمان آبشار طلایی

رمان آبشار طلایی پارت 83

        -گ..گفتم که اشکالی نداره. من بهتون حق می‌دم امیدوارم خواهر‌زاده‌تون هم خوبشخت بشه و زندگی خوبی داشته باشه. من یعنی ما می‌ریم حتماً چیزی هم تا مهلتمون نمونده فقط تا… تا اون موقع که می‌تونیم بمونیم درسته؟ چون باید جا پیدا کنم و…     صورتش

ادامه مطلب »
سکوت تلخ
رمان سکوت تلخ

رمان سکوت تلخ پارت 64

      حین آنکه قزن سوتین را می انداخت خطاب به اویی که لرز کرده بود زمزمه میکند   – نترس … سایزت دلخواه‌ من نیست که بخواد تحریکم کنه …   از عصبانیت مانلی و تلاشش برای کنار کشیدن خود لبخندی میزند   – هیش ، آروم بگیر

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 287

            ناچار جلو رفتم و قبل انکه قباد ضربه‌ی بعدی را نثار محمد کند بازویش را چنگ زدم:   _ نکن قباد…نکن قسمت میدم نکن!   به یکباره به سمتم برگشت و چشمان سرخ از خشمش را به من دوخت و دستش برای زدن بالا

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 12

    «عامر»   تصویر آن نگاه مبهوت و ناباور لحظه ای از مقابل چشمانم کنار نمیرفت. گوشی ای که از کنار گوشش سُر خورد و بی هوا بلند شدنش… صدای مهیب افتادن صندلی و محو شدن یکباره ی عماد…   باوان، دخترک ساده و بی تجربه… تمام آن رفتارها

ادامه مطلب »
رمان آس کور
رمان آس کور

رمان آس کور پارت 181

    _ حالا میخواین چیکار کنین؟   رسا با استرس پرسیده بود و یاشا دست میان موهایش برد. کمی کشیدشان و به مغزش فشار آورد اما هویت اسم و رسم واقعی راغب یادش نیامد.   _ فهمیدم کیه ولی اسمش یادم نمیاد. تو میتونی به کسایی که سر اون

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان

دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و

ادامه مطلب »
دسته‌ها