رمان عشق صوری پارت ۳
#پارت_۱۱ 🎭🎭 عشق صوری 🎭🎭 فرهاد از هر فرصتی برای نزدیک شدن به من استفاده میکرد….واقعا داشت کلافه ام میکرد …ای کاش نخواستن و مخالفت من راه به جایی میبرد…ولی حیف…حیف که نظر من برای هیچکس اهمیت نداشت …. درحالی که رون پام رو نوازش میکرد گفت: -چرا ساکتی!؟؟ این مسخره ترین سوالی بود که میتونست ازم من بپرس…آخه من