بازی تاج و تخت پارت 4

0
(0)

پوست روشن، موي قرمز مایل به قهوه اي و چشمان آبی تالی هاي ریورران

«حداقل تهور داشت.»

جان اسنو گفت:

 

«نه، اون تهور نبود. اون مرد از ترس داشت میمرد. در چشمهاش میتونستی ببینی،

استارك.»

 

چشم هاي خاکستري جان آن قدر تیره بودند که سیاه به نظر میرسیدند، اما چیز زیادي از دیدشان

مخفی نمیماند.

 

همسن راب بود، اما به هم شباهت نداشتند. جان باریک اندام بود اما راب عضلانی بود، پوستش

تیره بود اما پوست راب روشن بود، با وقار و چابک بود اما برادر ناتنی اش نیرومند و سریع بود.

راب تحت تاثیرقرار نگرفته بود.

 

«آدرها چشم هاش رو بکنند. مرگش شایسته بود. تا پل مسابقه بدیم؟»

جان به اسبش لگد زد و گفت:

 

«قبول.»

 

راب ناسزا گفت و به دنبال او راه افتاد.

 

در مسیر تاختند، راب میخندید وهو میکرد، جان ساکت و مصمم بود، سم اسب هایشان برف را به اطراف میپاشید.

برن سعی نکرد که دنبالشان کند. اسب کوچک او به پاي آنها نمیرسید.

 

چشم هاي مرد ژنده پوش را دیده بود و حالا به آنها فکر میکرد.

 

بعد مدتی صداي خنده ي راب محو شد و جنگل دوباره ساکت شد.

آن قدر غرق تفکر شده بود که تا وقتی پدرش سرعت گرفت تا به کنار او بیاید، متوجه نزدیک شدن بقیه نشد.

 

پدرش پرسید:

 

«حالت خوبه، برن؟»

 

صدایش بی محبت نبود.

«بله، پدر.»

 

به بالا نگاه کرد.

 

پوشیده در خز و چرم و بر روي اسب جنگی بزرگ، پدرش مثل یک غول روي

او قد کشیده بود.

 

«راب میگه که اون مرد شجاعانه مرد، اما جان میگه که اون ترسیده بود.»

پدرش پرسید:

 

«تو چی فکرمیکنی؟»

برن روي این موضوع فکر کرد. «ممکنه یک نفر با وجود اینکه ترسیده، شجاع باشه؟»

«این تنها زمانیه که یک نفرمیتونه شجاع باشه. متوجه هستی که چرا من این کار رو کردم؟»

«اون یه وحشی بود. اونا زنها رو میدزدند و به آدرها میفروشند.»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
IMG 20240402 203051 577

دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند 4.8 (12)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه…
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x