فرهاد: آمادگی نمیخواد
من میخوام دختری که پسند کردم بهش معرفی کنم…
این چی میگفت؟! پسند کرده؟!
این میگفت مثل دوست باشیم
+ هر چی باشه من آمادگیشو ندارم
الان من برم
چند قدم که برداشتم
مچ دستم اسیر دستش شدم
فرهاد: مارال کوجا میری؟!
حق میدم زوده تو رو به خونواده ام معرفی کنم
+ خوبه خودتم میدونی
فرهاد: باشه
باش راست میگی من تند رفتم
ولی بزار با زرا آشنا بشی
اونم دوست داره بهت قول میده
این بشر چقدر بی دفاعه در برابر من
چیکار کنم دلم نمیاد بگم نمیخوام با زرا آشنا بشم
+ اگه زرا تنها بود کسی کنارش نبود
بریم منو بهش معرفی کنی
فرهاد: چرا تنها؟! با کوروش مشکلی داری؟!
خبر نداره من خدمتکار این خونه ام
کوروش ام ارباب این عمارت
+ نه نه چه مشکلی…
دستمو کشید منو با خودش برد
فرهاد: پس الان میریم
+ نه فرهاد بس کن
ول کن تورو خدا…
فک کنم تاثیر اون زهر ماری بود که خورده بود هیچی از حرفامو
نمیشنید
هر کاری میکردم دستمو ول نمیکرد
وای خدا کوروش و رزا اونجان
اگه بفهمه منم
خدایا اون روزو نیار
فرهاد: سلام سیستر و کوروش بزرگ
سرمو نمیتونستم بلند کنم چون با اولین نگاه کوروش میفهمید
منم
زرا: وییی خدا سلام داداش خوشتیپم
زیر چشمی نگاشون میکردم
کوروش فرهادو بغل کرد
کوروش: به به دکتر گل
خوش اومدی
زرا: داداش این دختر خانم کیه؟!
چقدر خجالتیه…
نفسم بند اومده بود و قلبم تند تند میزد
الانه که برم اون دنیا برگردم
فرهاد: حق بده دختر اولین باره میخواد باهات حرف بزنه
هر کی مثل تو نیسن سریع جفت بشه
رزا: داداش چی میگی من با کی جفت شدم…
کوروش: فرهاد فک کنم دوستت لال شده
فرهاد دستشو گذاشت رو شونه ام و منو به خودش نزدیکتر کرد
فرهاد: این دختر خانم خوشگل اصن لال نیست
بر عکس باهاش آشنا بشین خودتون میفهمین چه زبون درازه…
اسمش ماراله
سرمو بالا کردم نگاه کوروش کردم
قشنگ با هم چشم تو چشم شدیم
تو نگاهش قشنگ میشد تعجبو و خشمو خوند…
من دیگه واقعن کارم ساخته اس
رزا بغلم کرد
رزا: وای دختر اسمت چه نازه
نقابمو در آورد
رزا: دختر تو چه خوشگلی
داداشم دست رو چه دختری گذاشته…
دارم بهت حسودی میکنم
حواسم پیش کوروش بود ببینم داره چیکار میکنه
وای خدا چرا کوروش رفت وسط سالن
کوروش: مهمونی دیگه تمومه همتون دوستان میتونید برید دیگه
ممنونم که اومد
آقا مرتضی مهمونا رو راهنمایی کن
خدایا خودمو بهت سپردم
کوروش داشت میومد سمتم
مچ دستمو محکم گرفت فقط داشت فشارش میداد
رزا: کوروش داری چیکار میکنی؟!
عالی 😂
واویلا گندش درامد 😣
یا خداااا
وای پارت جدید رو بزار دیه
حالا اینا هم یه چیزی گفتن
بی نهایت مشتاقم واسه پارت بعد 😛
عیییی جاااان😍😂
آزاده دلم برا رمان تو تنگولیده🥺💔
عخشم ….اگر شد میزارم پارت بعدو😂😍
مشیییییی😍😘😘🤗
واو
الان کوروش مارال رو اونقدر میزنه که صدای گوشفند بده 😀
چرا دوست داری بزندش 😂
یا خدا
جووون😈
مارال خانم چ کرده کوروشو دیوونه کرده😁😂
شعر خوندتون بـــــــــــــــــــرمممممم
چاکر ماکریم😎😂❤
ساحل ارامشم سوی تو پر میکشم جیگولی بگولی مگولی😂🤣😍
عشق فقط خودت 😌❤
جات اینجاس👈❤
یه پارت دیگه بده
گل دختر امروز دوتا مارت دادم دیگه❤🥺
از همین اول کار نباید خسیس باشی ، بعدا که پارت رسید به جاهای حساس تر خسیس شو🤣
چشم ولی خوب تو گوشی مینویسم انگار زیاد نوشتم😂😂😂😂
طبیعیه واسه منم پیش میاد😂 به قدری زیاد بنویسی که وقتی بالا پایینش میکنی چشمت چهار تا یکی ببینه🤣
بقران زیاده نمیدونم بچه ها میگن کمه
نمیدونم چیکار کنم😂😂😂😂
اعتصاب میکنم پارت نمیدم
نه بابا اولش برای جذب مخاطب زیاد پارت بده حتی اگر شد تو یه روز ۴ یا ۵ تا پارت 🤣 بعد جاهای حساسش که رسید دو روز یه بار پارت بده یهو یک ماه یه پارت بده😂 اینم روش نویسندگی
اگه اینو نمیدادی بهتر بود الان شده جای حساس ولی پارت ۹ جای حساس تموم نشد😂
وااااییی🤐
چی میشههه الاان؟؟