“خدمتکارعمارت درد” پارت9

1
(1)

 

فرهاد: مهم نیست

 

منم چیزی نگفتم سرمو انداختم پایین

 

خبری از کوروش نداشتم تو سالن رقصم نبود

حق با سارا بود حتماً سرگرم دوست دخترشه

 

فرهاد: با کوروش چه نسبتی دارین؟!

 

چی باید الان بهش بگم

بگم خدمتکار این عمارتم

زیر دستش دارم زجر میکشم

اومدم تو این مهمونی یکی نجاتم بده

 

+ کوروش جان یکی از دوستان نزدیک پدرم هستن لطفا کردن منو دعوت کردن…

 

منو به خودش نزدیکتر کرد

 

فرهاد: کار خوبی کردن…

این کوروش واسه یه بارم شده یه کارو دست انجام داده

 

وا این چی میگه مگه کوروش چیکار کرده که این اولین کار درستشه

 

+ منظورتونو نمیفهمم

 

فرهاد: اول بیاین این لحن رسمی تونو بزارین کنار

منم یه جورایی معذبم

 

+  چی بگم منم سختمه

یه غریبه البته ببخشید اینقدر راحت حرف بزنم باهاش

 

فرهاد: حق دارین ولی منو از این به بعد یه غریبه نبینین

الانم بیاین مثل دوتا دوست باهام باشیم

این رسمی حرف زدنم بزاریم کنار

 

باید چیکار میکردم از اینور شرایطش خیلی خوبه میتونه کمکم کنه

ولی ترس من کوروشه

 

+ باش حتماً

 

فرهاد: آفرین

 

+ آقا فرهاد…؟!

 

پرید وسط حرفم

 

فرهاد: آقا نه فرهاد خالی بگو الان حرف زدیم

 

+ یکم سخته ولی باشه

من خستمه میشه برم بشینم

ناراحت نشین

از رقصیدن باهات خیلی خوشحالم

 

+ من خوشحالم که دعوت به رقصمو قبول کردی…

بیاین بریم بشینیم

 

وای خدا این چقدر کنه اس

بیا برو دیگه

 

منو با دستش راهنمایی کرد به طرف میز…

 

فرهاد: میخوام تورو با خواهرم آشنا کنم

 

این دیگه کیه؟! داره زیادی تند میره

خواهرشو کوجای دلم بزارم…

 

+ مگه خواهر داری؟!مگه کوجاست؟!

 

فرهاد: ار یه دونه خواهر دارم

وایسا پیداش میتونم

اونهاش بغل کوروشه…

+کوجان؟!

 

اونجا کنار ورودی دارن میان…

 

نتونستم سرمو بچرخوتم ببینم کوجاست؟!

ولی

به معنای کامل هنگ کردم یا خدا

شرط میبندم

دوست دخترش خواهر این فرهاده

 

+ کوجا میان؟!

 

فرهاد: رفتن سمت میز خودشون

 

+ خوبه

 

دیدم فرهاد مشغول نوشیدنه

فرصت خوبیه تا ببینم کوروشو

 

دیدمش

کت شلواری که اون روز تو اتاقش گذاشته بودم پوشیده بود

پشت نقاب بازم قیافه اش دیدنی بود

دلم میخواد از خدا بپرسم

رنگ چشمای کوروش چه رنگی کردی هر دفعه یه رنگ داره…

 

و اون دختره کناریش که مثل آدم خرسی بهش چسبیده

 

دورغ چرا ولی دختر خوشگله

اون لباس و نقابی که زده خوشگل ترش کرده

ولی قدش کوتاهه…

اختلاف قدش با کوروش یکم زیاده

بازم خوشبحالش…

 

حق داره دوست دختر کوروش باشه…

وقتی داداشش این باشه دختره ام باید یه همچین دختری باشه

 

نا گفته نمونه کوروش ام خوش سلیقه اس…

 

نگاه فرهاد کردم دیدم داره یکم زیاده روی میکنه

ولی به من ربطی نداشت دخالت کنم تو خوردنش

 

+  آقافرهاد خواهرت چجوری با کوروش آشنا شده؟!

 

سرشو آورد با چشماش قرمز شده بود

 

فرهاد: من آقا فرهادم

کوروش کوروشه؟!

 

+ گفتم که سخته یکم…

 

فرهاد: تو دانشگاه باهم آشنا شدن

 

+ اوم خوبه راستی اسم خواهرتون چیه؟!

 

فرهاد: رزا

 

+ اسم قشنگیه

 

فرهاد: نه به قشنگی اسم تو…

 

از خجالت سرمو انداختم پایین

 

فرهاد: یه چند دقیقه دیگه بریم پیش خواهرم…

 

+ نه نه من هنوز آمادگیشو ندارم

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 2.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

چه شود 😅 

وانیا
وانیا
1 سال قبل

نویسنده جان این آیدی من در روبیکاست
@vania_novel
و این پایینی هم آیدیم در ایتا↓
@vania_nooo
خوشحال میشم بتونیم با هم صحبت کنیم
درباره ی رمان نوشتن

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط وانیا
ساحل
ساحل
1 سال قبل

خیلیم عالی🙂
پر انرژی ادامه بده گلم🥺❤

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x