رز مـشــــــکـــیـ چـشـمانتــ پارت 1

5
(2)

 

 

 

 

تیداااااااااااااا

دختره ی خیره سر مگه با تو نیستم ؟

چرا جواب نمیدی ؟

چرا نهار آماده نیست ؟؟؟؟؟

 

زیر لب زمزمه کردم :

 

الهی کارد بخوره تو شکمت .

 

با داد بعدی بابا سریع و با قدم های محکم از اتاق رفتم بیرون

پوزخندی، کاملا غیر ارادی رو لبام جا خوش کرد :

هه ، بابا …

کسی که از پدری فقط کتک زدنشو یاد گرفته ، کسی که مرد نبود ، فقط نر بود …

 

لب تر کردم :

 

مدرسم طول کشید .

 

یهو عین وحشی ها افتاد به جونم

ده سال بود به این کاراش عادت کرده بودم ، من از کتک نمیترسیدم .

چیزی واسه از دست دادن نداشتم

غرورم اجازه نمیداد حتی ناله کنم .

 

 

من اسمم تیداست . ۱۷ سالمه و همون لحظه ای که به دنیا اومدم مادرمو از دست دادم …

بابام منو مقصر مرگ مادرم میدونه و بعد از هفت سالگی مجبورم کرد عین یه کلفت کار کنم ، کوچک ترین چیزی که باب میلش نباشه ، منو کتک میزنه

یادم نیست آخرین باری که رو تنم جای کبودی نبوده ، کی بود ..

چند سال پیش ؟؟؟؟

با صدای نکره اش از فکرام میام بیرون :

 

 

 

پاشو تن لشتو جمع کن برو بکپ ، حق خوردن نهار نداری .

یک روز بعد:

 

هوووووو ، بالاخره این امتحان آخری هم تموم شدددددددددددد

میریم که داشته باشیم تابستونوووووو

 

 

 

با شنیدن این حرف زهرا ، لبخند حزن انگیزی رو لبم شکل گرفت

چقد هم که من تو خونه آرامش دارم

بی خیال همه غما

درسته وضع مالیمون خیلی خوب نیست و بابام تو کارخونه کارگری میکنه ، ولی من بازم باید قوی بمونم

قوی بمونم و انتقام تموم زجر هایی که کشیدم ر‌و بگیرم

من انتقاممو خودم میگیرم منتظر کارما نمیمونم .

من منتظر زمینی نمیمونم که گرد نیست و هیچ ظالمی به سزای اعمالش نمیرسه .

قسم میخورم روزی برسه که انقد قدرت داشته باشم تا بتونم تاوان این نامهربونی های دنیا رو بگیرم

خودمو چسبوندم به دیوار و سر و ته شدم ، هروقت میخواستم اشکامو پس بزنم همین کارو میکردم .

اینجور دیگه اشکام روون نمیشدن .

با صدای در ، هول شدم و تعادلمو از دست دادم وقتی صدای آخم بلند شد ، بابا رو بالا سرم دیدم دستمو گرفت و بلندم کرد :

 

 

 

– پاشو برو خونه رو جمع کن مهمون داریم

 

مهمون ؟ کی هس ؟

 

– خواستگار واسه تو

 

ها ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

– امروز آقای رحمانی ( سر کارگر )

ازم پرسید یه دختر خوب میشناسم که خوشگل باشه و بدرد پسر رئیس کارخونه بخوره یا نه ، منم سریع گفتم دختر خودم .

 

 

 

جملاتش مثل شلاق به صورتم کوبیده میشدن ، یه آدم چقد میتونست بیرحم باشه ؟

خدایا ، کجایی ؟

چرا ۱۷ ساله که صدامو نمیشنوی ؟

لعنت به همه ی اون آخوند هایی که همش دم از مهربونی و بخشندگی تو میزنن .

من به کدام گناه مجازات میشم ؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Roz
Roz
2 سال قبل

وح اسممو دیدم چه ذوق کردم🥲🚶🏻‍♀️

Sni
Sni
2 سال قبل

زیبا بود

سوگند
سوگند
2 سال قبل

خیلی کشنگه پارت بعددددددددددددد
نویسنده ای که اسمت یادم نی زود زود پارت بده خوشتم اومد

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x