رمان آوای نیاز تو پارت 149

5
(2)

 

 

ازون جایی که نمی‌خواستم شرط و ببازم و الکی سوال کنم و گفتم:

_خب یه راهنمایی کن یکی از سوالام و کم کن

 

سرش و آورد جلو و با حرص تو چشماش خیره بهم گفت:

_رو مخه!

 

چشمام گرد شد و شکم به یقیین تبدیل شد

_منو میگی؟!

 

سرش و برد عقب

_آره خب تو هم رو مخی ولی نه

 

نگاهم و ازش گرفتم

_خب یعنی چی میتونه باشه که هر دفعه با جواب دادنات یه نگاه خاص به من میکنی؟

 

 

هیچی نگفت که بشکنی زدم

_نکنه منظورت کلمه آواست

 

_نه

 

پوفی کردم که ادامه داد

_داری نزدیک میشی

 

نگاهم و به چشمای پر تفریح عسلیش دادم

_هر چی هست یه ربطی به من‌ پیدا میکنه نه؟!

 

یه نگاه کلی بهم انداخت

_ازین زاویه که بهش نگاه میکنم خب آره!

 

اخمی کردم و دیگه تحمل نکردم، کاغذ تو دستش و چنگ زدم و با دیدن کلمه آلودگی صوتی رو بهش توپیدم

_آلودگی صوتی؟! کجای آلودگی صوتی اسمه؟

 

نیشخندی زد

_همون طوری که آوا اسمه

 

شاکی نگاهش کردم:

_واقعا که تو ذهنت به من به جا آوا میگی آلودگی صوتی!؟… عیب نداره منم تو ذهنم خیلی چیزا بهت میگم که اصلا قابل بیان نیست

 

گوشه لبش بالا رفته بود ولی هیچی نگفت و کتابی که روی میز گذاشته بود و برداشت دوباره دراز کشید رو کاناپه

_باختی… پاشو برو‌ به کارات برس

 

 

پوفی کشیدم

_واقعا درک نمیکنم شرطت اینه من برم به کارام برسم؟

 

_در اصل میخوام از شرت راحت شم

 

ار جام بلند شدم‌ و همین طور که سمت کتابام‌ میرفتم گفتم:

_شعور فرهنگی مردمی نداری دیگه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 0 (0)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عسلی
عسلی
1 سال قبل

عکس شخصیت هارو هم بذارین

عسلی
عسلی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

اهان مرسی عزیزم

عسلی
عسلی
1 سال قبل

اگر میشه تعداد پارت هارو بیشتر کنین . روابط فرزان و اوا هم قویتر شه

همتا
همتا
1 سال قبل

واقعا این همون فرزان عظیمی با ابهت و خطرناک و روانیه
جاوید بیشتر خطرناک و روانی بود
بنظرم آوا هیچ چیز خاصی نداره نسبت به دخترای دیگه، منظورم اینه کاش ی خصوصیت متفاوت داشت که اینطور جاویدو یا همین فرزان رو به خودش جذب میکنه
مثلا خیلی شاد بود یا خیلی خیلی زیبا بود یا ی چیز خاص و متفاوت دیگه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط همتا
Yas
Yas
1 سال قبل

همین یعنی.یه راهنمایی کن به تو مربوطه آلودگی صوتی واقعا که .یکم برای مخاطب ارزش قائل شوید جواب هم که نمیدین

Kimiya
Kimiya
1 سال قبل

ای کاش پارت ها بیشتر بشن خیلی کمه

ndar
ndar
1 سال قبل

سلام واقعا ممنون از رمان خوبتون ولی چرا الان که به اینجاش رسیده همش روزمرگیه و کلا روی هم رفته ده خط هم نمیشه تازه این ده خط رو بعد یه روز یا شاید دو روز میزارید. به نظرتون یه کم کشش نمی‌دید و با روان بقیه بازی نمی کنید؟ اینجوری واقعا حوصله آدم سر میره
ممنون میشیم اگه یه کم بیشتر بزارید.

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x