رمان آوای نیاز تو پارت 244

3.7
(3)

 

 

بی توجه به این که کیه دوباره سرم و تو دفتر دستک جلو روم بردم

 

_سلام!

خودکار تو دستم با شنیدن این صدا خشک شد! صدایی که اصلا انتظارش رو نداشتم… سرمو بالا آوردم و با دیدن قیافش متعجب تر هم شدم

چند روزی میشد نیومده بود و به خیالم دیگه‌ هم بعد اون حرفایی که زده بودم نمی‌یومد اما الان با ظاهری که زیاد مرتب نبود و صورتی که نشون میداد این چند روز بهش خوب نگذشته مواجه شدم!

سوال این جا بود چرا مستقیم اومده دفتر من!؟ زوم سر و وضعش بودم که نزدیک میز اومد و تو چشمام خیره گفت:

_جاوید… بهم گفتی لایق مادر شدن نیستم شاید درست باشه!

گفتی آدم عوضیم خب شاید اینم درست باشه!

من ادعا خوب بودن ندارم همون قدر که تو مقصر بودی منم بودم تو رابطه قبلیمون

 

فقط نگاهش می‌کردم داشت چی می‌گفت!؟

ادامه داد

_هی مدام در‌ گوشم میگی هیچی بین من و تو نیست حتی برای دشمنیم بهم نمی‌تونیم وصل شیم منم این حرفارو قبول دارم!

منو تو دیگه رابطمون درست نمیشه

دیگه قلبامون مثل گذشته برای هم نمیتپه دیگه هیچ پلی نیست اما…‌ اما یه امید سردی هنوز هست چون سرنوشت مثل اینکه این طوری بازی رو قبول نداره!

 

 

گیج نگاهش میکردم… حرفاش برام معنی نداشت!

حتی گیج بودم که چرا یهویی اومده تو دفترم و این حرفارو میزنه!

نکنه مسته حالت طبیعی نداره!

فقط خیره نگاهش میکردم که سرش و انداخت پایین و لباش و تر کرد و با صدای خش دار ادامه داد

_من حاملم!

 

نیم نگاهی به شکم برامدش کردم و آروم لب زدم

_مبارک باشه… چیکار کنم؟

 

نگاهش و به چشمام داد و با بغض لب زد:

_از تو حاملم!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 3 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
اشتراک در
اطلاع از
guest

30 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
9 ماه قبل

میشه لطفاً خواهش میکنم تا ساعت نه بزارید
زودتر از نه بزار ادمین جون خواهش میکنم
بزار که راحت بریم سر امتحان لطفاااااااا🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

Butterfly
Butterfly
9 ماه قبل

نویسنده جون میشه یکم پارت ها رو طولانی کنی؟؟

mahi
mahi
9 ماه قبل

شعت چقدر زیاد بود😐🗿

همتا
همتا
9 ماه قبل

ای واااای ی کم دیگه لاقل مینوشتی یا حداقل جمعه رو هم پارت بذار لطفا

سارا
سارا
9 ماه قبل

وای نویسنده جون نمیدونم چطوری ازت تشکرکنم اخه میدونی پارت خیلی طولانی بود چشمام واقعا”اذیت شدن خوندمش ایوای خدا پ چرا تمومی نداره این پارت 😂😂🤣

🙃...یاس
🙃...یاس
9 ماه قبل

حمایت از رمانهای خاله فاطی😎
#هشتک_حمایت_❤

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
پاسخ به  🙃...یاس
9 ماه قبل

بخدا یاس اگه دستم بهت برسه انقد اون هشتک رو تو سرت بزنم کلا آلزایمر بگیری اسمتم یاد نیاد چه برسه به اینکه حمایت کنی 🤣 🤣
میاماون عینکای رو که با غرور زدی از وسط نصفش میکنم 😡
نمی بینی بخاطر فردا پارت نداریم اعصاب ندارم
توام بیا برین تو اعصابم کفاثت 🤨😒😒😒😒

🙃...یاس
🙃...یاس
پاسخ به  Ebrahim Talbi
9 ماه قبل

بسم الله الرحمن الرحیم 😱😱😱😱 خواهر به عصاب خودت مثلث باشششش غلط خوردم🤣🤣🤣🤣🤣 خب فدات شممممم منکه همه ی رمانارو نمیخونم میام فقط رمامای خاله فاطی رو هشتک میزنم میرم😎 حالااا منو نژن بچه ژدن نداره🥺🥺💔💔💔😂😂😂😂

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
پاسخ به  🙃...یاس
9 ماه قبل

🤣 🤣 🤣 🤣 🤣
نزد نصیحت کردم
🤣 🤣 🤣 🤣 🤣 🤣
مظلومی اصلاااا بهت نمیاد عینک بزن خواهر عینک 😂😂😂 😂

🙃...یاس
🙃...یاس
پاسخ به  Ebrahim Talbi
9 ماه قبل

😎😎😎😎😎😎😂😂😂

yegan
yegan
9 ماه قبل

واکنش جاوید خیلی برام جالبهه احتمالا مث یابو بگه تو دروغ میگی و اینا شایدم الان آوا داره خیال میکنه قبل اینکه بره تو دفترش!🙂😑😶

yegan
yegan
9 ماه قبل

ای بابااااا خب الان ک باید تا پس فردا منتظر باشیممم باززز هوف..نویسنده میدونه چه پارتی رو کی بده ک ما بدبختارو تو خماری بذاره!!
توروخداا یا امروز یه پارت دیگه‌ بدهه یا فردام بذارر

یاسی
یاسی
9 ماه قبل

چچچررااااا ععععععذذذذذااااببببببب میدی منو با این پارتات بخدا که ازت نمیگذرم🍃🐢

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
9 ماه قبل

فاطی جون عزیزت امروز دوتا پارت باشه 🤗

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

چطوری ؟چخبر؟

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

سلام خوبی ؟
مرسی خبر سلامتی وجودت عزیزم

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

کجا اومدی رفتی ؟؟؟
مام سلامتی..
برات پیام گذاشتم اون روز دیگ نبودی

neda
عضو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

عه خداروشکر چشات سالمن پس..
الانم اومدم برات گذاشتم برم پاک کنم دیگ 😂

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

💔 قلبم

Ebrahim Talbi
Ebrahim Talbi
9 ماه قبل

وااااای توروووو بخدا آدرسی از نویسنده بدید
میخوام با ۱۸ چرخ روش رد بشم
واقعاااا مارو اسکل کرده برا خودش
خودت چی فاطی جون چرا همچین میکنی با ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فردا هم که پارت نداریم

...
...
9 ماه قبل

بابا جاوید الان باور نمیکنه کهههههه
خدایاااا فردا جمعسسسس پارت نیست کی تا شنبه بمونهههههه ادمیننننننننننن توروخداااااا

آرتا
آرتا
پاسخ به  ...
9 ماه قبل

با شخصیتی که از جاوید سراغ داریم، احتمال نود به صد باور نمیکنه و اوضاع شیر تو شیر میشه.🥲
بعدش لابد میره تو فاز آزمایش دی ان ای…وااای اَی خدااا من چه میکشم از دست این رمان🤦‍♀️🙃

صدیقه
صدیقه
9 ماه قبل

خدایی باید این پارت اینقدر کم باشه چرا اخه چرا😐😐

ریحان
ریحان
9 ماه قبل

الان وقت خلاص شدن بود فردا هم پارت نداریم
😐 😐 😐

بی اعصاب
بی اعصاب
9 ماه قبل

الان باز جاوید قبول نمیکنه حتما کاش بیشتر میزاشتی نویسنده

زلال
زلال
9 ماه قبل

واییییی و اینگونه طلسم شکسته شد اگه توهم نباشه به حق پنج تن.توروخدا فاطی ی پارته دیگه هم بده تا شنبه من میمیرم

دسته‌ها

30
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x