376 دیدگاه

رمان استاد خلافکار پارت آخر

4.1
(10)

 

 

کنار هم دراز کشیدیم و اولین خواب سه نفرمون رو تجربه کردیم.

چند روزی از اومدن آرمین و هانا به این جا می‌گذشت امیر می گفت کارا رو به راه کرده و توی ترکیه یه خونه برای خودمون گرفته خیلی زود قرار بود که زندگی عالی با هم شروع کنیم یع شروع دوباره یه زندگی جدید و تازه و من چقدر بی تابه این شروع دوباره بودم .

امروز قرار بود پرواز کنیم به سمت ترکیه البته من و امیر به سمت ترکیه و آرمین و هانا به سمت ایران ازشون قول گرفته بودم که زود به زود بهمون سر بزنن.

ازشون خواسته بودم از طرف من به به خانواده ان بگن که من خوشبختم و همیشه خدا منتظرم تا بیان پیشمو بهم سر بزنن.
اما قصدم به هیچ وقت ناراحت کردن اونا نبوده عشق باعث شد که کنار امیر ارامش گمشده مو پیدا کنم.

از آرمین خواستم به آرش بگه که من الان یه مادرم من نمیتونم از بچم بگذرم و همین طور از امیری که تا این حد عاشق منه پس بهتره منو فراموش کنه و به زندگیش برسه.

امیر گفته بود امروز میریم اما خبری از خودش نبود رفته بود سراغ کاری که من نمی دونستم چیه اما به ما اطمینان داده بود که همه چیز مرتبطه وقتی که توی اوج دلهره و نگرانیم از راه رسید نقس اسوده ای کشیدم.
با صورتی سرخوش نزدیکم شد و لبامو بوسید و گفت

_ الان دیگه وقتشه برای همیشه از اینجا بریم وقتشه اینجا رو فراموش کنیم و بریم به سمت زندگیه جدیدمون
باید برگ جدیدی از کتاب زندگیمون باز کنیم.

نگران پرسیدم اما تو کجا رفته بودی؟
صورتمو با دستاش قاب گرفت و پیشونیمو بوسید و گفت

_تو که فکر نمیکردی من کسی که با خانمم با عشقم با ملکه ی من اون طوررفتار کرده رو راحت به حال خودش بزارم؟
یه خورده حساب‌هایی داشتم که تموم شد الان با خیالی آسوده می تونیم به سفرمون برسیم .

ترسیده گفتم ممکنه بخوان کاری کنن تلافی کنن
نکنه اتفاقی برات بیفته؟

پیشونیش روی پیشونیم گذاشت و گفت
_ازهیچ چیز نترس امیر شیره توی هر شرایطی شیر میمونه نعره بکشه کل جنگل میلرزه…
خیالت راحت فقط بهش فهموندم کسی که دست روی ناموس من بزاره دست رو ناموسش میزارم …

حرفاش نمیفهمیدم که روی مبل نشست و منو روی پاش نشوند و گفت
_این آدما ناموس ندارن ناموسشون فقط دخترشونه منم دختراشو هدف گرفتم الان دو تا دختراش فیلم هایی ازشون هست که به زودی به دست پدرشون میرسه…
و اون شیخ خرفت میفهمه چه غلطی کرده یکم گوش مالیش دادم تا دیگه وقتی کسی برای کمک پیشش میره اصلاً پولی برای کمک کردن نداشته باشه .
میدونستم امیر کینه ایه و هر طوری شده تلافی می کنه اما تا این حدشو نمیدونستم

نگران پرسیدم تو که با با دختراش کاری نداشتی؟

اخمی کرد و گفت
_ منو اینجوری شناختی به نظرت من کاری با دخترای اون می کنم؟
من کاری نکردم دختراشم مثل باباشون هرزه بودن فقط هرزگیشو رو کردم کمی هم تو کارش مشکل گذاشتم که کم‌کم رو میشه باهاش اسم و رسمی که داره برای همیشه از بین میره.

با لبخند رضایت بخشی لبام روی لبش گذاشتم و عمیق بوسیدمش من بی اندازه عاشق این آدم بودم نگاهی به چمدونامون کنار در خروجی بودن انداختم و سرم روی شونه اش گذاشتم و گفتم
خوشحالم که دارم باهات یه زندگی جدید شروع می کنم

دستاش دور تنم حلقه شد و گفت

_ تو خوشحالی و من خوشبختم که تو توی زندگیم هستی و یه ام جدیدازم ساختی.
میدونم مطمئنم زندگیه شیرینی در انتظارمونه بدون نگرانی ترس بدون ناراحتی و دلخوری خوشحالم که بهم اعتماد کردی ازت ممنونم عاشقم شدی لیلی….

امیر برای من فقط عشق نبود بزرگتر از عشق بود .
چقدر خوشبخت بودم چقدرخوشبخت بودیم
من و پسرم به خاطر داشتن امیر چقدر خوش شانس بودیم

 

پایان 

 امیدوارم از این رمان لذت برده باشید 

 

🍁🍁کانال رمان من 
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 10

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

376 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
sahar abbasii
sahar abbasii
1 سال قبل

این اولین رمان این سبکیه که خوندم و اتفاقی پیداش کردم و خیلییییی خوشم اومد واقعا قشنگ بود و من حتی فکر کردم ممکنه یه فیلم باشه انقدر قوی نوشته شده اگه از روی فیلمی نیست نویسنده واقعا تواناست و به فکر نوشتن رمانایی باشه که قابل چاپ هم باشن جوری نوشت که منم عاشق امیر شدم اخرش 😂😂😂 موفق باشی .

Moon
Moon
1 سال قبل

واقعا خیلی خیلی قشنگ بود و ای کاش بازم نویسنده ماهر مون ادامش بده و فصل دوم بسازه یا اینکه یک رمان دیگه بنویسه و در سایت بزاره ، بازم میگم خیلی خوووب بود  💋  💓  💌 

ayliiinn
عضو
1 سال قبل

هعی!

Mohammad
Mohammad
1 سال قبل

واقعا چقدر قشنگ بود از فصل ۱تا اینجا کامل خوندم اگه امکان داره لطفا ادامه بدین
ممنون از نویسنده عزیز

نازنین...
1 سال قبل

واییییی میخام گریه کنم چرا تموم شد! ایشالله فصل بعدشم زود زود بسازید

Eli
Eli
1 سال قبل

خیلی عالی بود عاشق این رمان شدم خیلی قشنگه

Mohadeseh
Mohadeseh
1 سال قبل

سلام خیلی عالی بود واقعا کیف کردم ادامه بده همینطور

بهارشونم بمولا...:|
بهارشونم بمولا...:|
1 سال قبل

دمت گرم واقن رمانت عالی بود فق چر تموم شد کاش ادامع داشتع باشع

Nafas
Nafas
1 سال قبل

محشرربووود اولین رمانی که تااینقدرعاشقش شدم

Roz
Roz
2 سال قبل

واقعا عالی بود من از فصل ۲ شروع کردم خیلییییی قشنگ بود. دمت گرم.

ترنج
ترنج
2 سال قبل

سلام خسته نباشید ، من نویسنده هستم .
احتیاج به نویسنده ندارید ؟

Asal
2 سال قبل

بچه ها اگه گپ هست که همتون باشین
به منم بگین من آیدیمو بدم لینکشو برام بفرستین

ayliiinn
عضو
پاسخ به  Asal
2 سال قبل
Asal
2 سال قبل

رمان خوبی بود کلا نوشته های ترنم عالیه
اگه رمان جدیدی نوشته لطفا بگین
ممنون

Asal
2 سال قبل

من واقعا قلم ترنمو دوس دارم مخصوصا عروس استادو کلا سه تاش خوب بود اگه رمان جدیدی ازش دیدین که جدیدا نوشته بگین لطفا

ayliiinn
عضو
پاسخ به  Asal
2 سال قبل

رمان صیغه استاد برای ترنم هست تا پارت ۵۲ اومده

Zohreh
پاسخ به  Asal
2 سال قبل

واقعا ازت ممنونم ترم و خوشحالم که زمانم رو برای خوندن رمان تو گذاشتم و قبل از خوندن این رمان باید ۱، رمان استاد مغرور ۲،عروس استاد ۳،استاد خلافکار

MRYM
MRYM
3 سال قبل

سلام
چطوری این رمان رو ب صورت پی‌دی‌اف دانلود کنم؟!
میشه راهنمایی کنیددد!!

ayliiinn
عضو
پاسخ به  MRYM
2 سال قبل

عشقم پی دی اف نداره ان لاین هست

MRYM
MRYM
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

باوشه مرسی😕💖
ولی اگ داشت بهتر میشد😌 :/

ayliiinn
عضو
پاسخ به  MRYM
2 سال قبل

اره ارههه!

Leila
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

سلام فصل جدید نداره 😟

Ñìña
Ñìña
3 سال قبل

سلام به همگی.
این رمان واقعا قشنگ بود و من لذت بوردم ولی از جاهاشو خیلی طولانی میکرد و ادم خسته میشد من فصل ۱،۲،۳ این رمان رو خواندم واقعا قشنگن💗

Amir
Amir
پاسخ به  Ñìña
3 سال قبل

اره راست میگه بعضی از جاهاش خیلی طولانی میشد ولی کلا رمان قشنگی بود من دوست داشتم❣

ᏁᎥᏝᎧᎧᎦᏗᏒ
ᏁᎥᏝᎧᎧᎦᏗᏒ
پاسخ به  Ñìña
2 سال قبل

رمان خیلی قشنگی بود قشنگ ک چ عرض کنم عالی بود محشر عاشق رمانم هر چی بگم کمه اگه نویسندش رمان ديگه ای داره بگید برم بخونم حالا ک تموم شد حالا نمیدونم چی کار کنم؟ 😵🙁🙄

Yasaman
Yasaman
3 سال قبل

خیلییییی ممنون بابت این رمان
من واقعا دوسش داشتم
فقط یه سوال؟ فصل چهار نداره؟؟؟!!!

ayliiinn
عضو
پاسخ به  Yasaman
3 سال قبل

نه خداروشکر!

mahshid
mahshid
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

😂😂😂

ayliiinn
عضو
پاسخ به  mahshid
2 سال قبل

عشقم بیا چت روم!

mahshid
mahshid
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

,چجولییی؟؟؟

mahshid
mahshid
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

,چجولیییی؟؟؟

Ati
Ati
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

میشه به منم بگید

ناشناس
ناشناس
3 سال قبل

سلام
من از فصل دوم پیگیر رمان شدم و به نظرم بهتر از همه کارکترها فقط هانا و آرمین بودند ولی واقعا انتظار نداشتم شخصیتی مثل امیر بعد از نابودی زندگی و آینده صدها دختر به راحتی و در فراغ خیال به زندگیش ادامه بده……

rozhan
rozhan
پاسخ به  ناشناس
2 سال قبل

این رمان فصل چهارم نداره؟یعنی همینجا تموم میشه؟اگه فصل دیگه ای داره لطفا بگین اسمش چیه

Tina
Tina
3 سال قبل

وااااایییی سلام خرااا
خوبین
دلم براتون تنگ شدح بود

Elnaz
Elnaz
پاسخ به  Tina
3 سال قبل

سلاممممم تینا جون چطوری ؟!
اینجا نیستیم دیگه بیا زیر پارت ۱۳ صیغه استاد اونجا هستیم

تارا
پاسخ به  Tina
3 سال قبل

سلام خوشحال میشم بیام تو جمعتون
اصل:تارا ۱۶ تهران

ayliiinn
عضو
پاسخ به  تارا
3 سال قبل

سلاااااااام تارا خانم گل
خوبی؟

ارشین
ارشین
3 سال قبل

سلام میشه لینک کانالشون رو بزارید

ارشین
ارشین
پاسخ به  ارشین
3 سال قبل

منظورم کانال شخصی ترنم جون هستش

Tina
Tina
پاسخ به  ارشین
3 سال قبل

سلااااااااااامممممم خوبینن؟ 😰❤️😍♥️

Yasaman
Yasaman
پاسخ به  ارشین
3 سال قبل

ای وای!
صیغه استاد رو من خیلی دنبالش گشتم
چه خوب ک اینجا دارن
فقط یه چیزی ، من از روان های نصفه خوشم نمیاد یعنی صبر ندارم ، صیغه استاد تموم شده؟

ayliiinn
عضو
پاسخ به  Yasaman
2 سال قبل

نه تموم نشده ۴۹ پارتش اومده

دسته‌ها

376
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x