رمان دل دیوانه پسندم پارت 57

1
(1)

 

مامانم تمام مدت کنارم بود.
بیچاره از بس گریه کرده بود چشماش باز نمی شد

وقتی دیدم کنارم نشسته و بازم داره گریه می کنه بی حال گفتم:
مامان من خوبم!

الان چرا داری گریه می کنی؟
_ جون به لبم کردی
بعد میگی چرا گریه می کنی.

چند بار گفتم بیرون نرو هوا سرده مریض میشی.
چقدر گفتم حالا که مریض شدی استراحت کن.

کار آگاه بازی رو بذار کنار. گوش کردی؟
نه. فقط می خوای منو دق بدی

نوچی کردم و گفتم ‌: چه جوری بذارم کنار.
کارمه
_به جهنم. سلامتیت مهم تره یا کار

هی گفتم از پا بیفتی کارم دیگه به دردت نمی خوره. کو گوش، شنوا

دیوونه کردی منو تو

_ ببخش. از این به بعد بیشتر مراعات می کنم. بریم خونه؟
_ کدوم خونه؟ باید جواب آزمایشت بیاد.

_ آزمایش که گرفتن.
_ دو تا گرفتن. باید صبر کنیم جواب اون یکی هم بیاد

همون موقع بابا زنگ زد به مامان که بپرسه دقیقا کدوم اتاقیم

دلم برای بابامم تنگ شده بود. چون خیلی دیر به دیر می دیدمش

بابام که اومد با دیدنش زدم زیر گریه. دست خودمم نبود.
خسته بودم. بدنم کوفته بود.

حال خوبی نداشتم.
اومد جلو بغلم کرد. منم از فرصت استفاده کردم و تا می تونستم زار زدم.

به گریه من مامانم یکم گریه کرد.
آروم که شدم شروع کردم به حرف زدن با بابام.
اول اون گفت :

چی شدی بابا؟ چه بلایی آوردی سر خودت تو؟
_ هیچی بابا. سرما خوردم.

_ آدم با یه سرماخوردگی که نمیفته بیمارستان.
مامان پا در میونی کرد و گفت :

فشار روحی و جسمیش خیلی بالاست.
درست حسابی نمی خوابه. هیچی نمی خوره.

همش فکرش مشغوله. در حال رفت و آمده.
خب هرکی باشه کم میاره.
_ سر همون کار و پایان نامه؟

_ آره.
به مامان گفتم :
مامان همه چی خوبه. دارم کنترل می کنم.

به وضعیتم اشاره کرد و گفت : اینجوری کنترل می کنی؟
راست می گفت. داشتم از پا میفتادم.

بابام گفت :
همه اینا زیر سر مازیاره آره؟
مامان که دلش خیلی پر بود اجازه حرف زدن بهم نداد و فوری گفت :

آره.
زیر سر همونه. دستی دستی داره دخترمون رو بدبخت می کنه.

بابام قاطی کرد.
_ غلط کرده مرتیکه. خودم حسابشو می ذارم کف دستش

_ فقط وایسید بریم خونه.
من می دونم و اونا.

نگران گفتم : نه بابا ولش کن.
شر میشه.
_ چی چی شر میشه دختر؟
نگران چی هستی هان؟

_ ولش کن بابا. اگه این دفعه تکرار کرد بعد.
_ دیگه باید چی کار کنه هان؟

مامانت که گفت بی اجازه توی خونمم اومده.
و بهم نگفتید. حالا سر این باید حرف بزنیم.

ولی دیگه چه بلایی باید سرت بیاره؟
دور از جونت باید اینجا گرفتار بشی تا من برم سراغش؟

این آدم از حدش گذشته. اصلا عددی نیست که بخواد واسه زندگی تو تصمیم بگیره.

شما دوتا بین هم و کارتون کارتون رو ترجیح دادید.

اگه قرار بر لج و لجبازیه که تو هم می تونی سنگ بندازی جلو پاش.

مگه نه؟
این بچه بازیا چیه. واقعا کاراش احمقانه
و به دور از انسانیته

خداروشکر که قبل ازدواجت شناختیش
بغض کردم.
چه خبر داشتن از دل من؟

با وجود تمام اون اتفاقات، دلم هنوز واسش می تپید.

شاید سرکوبش کرده بودم.
شاید سعی می کردم بهش فکر نکنم

ولی نمی تونستم انکار کنم که هنوزم دوسش دارم.
بی دلیل نبود. ما چند سال بود با هم بودیم.

تقریبا از بچگی با هم بزرگ شدیم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 3 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x