رمان دل دیوانه پسندم پارت 61

1
(1)

 

با احتیاط دوباره گوشیم رو در آوردم ولی تمام حواسم به پنجره اتاق سروش بود.

تا می تونستم رفتم پشت درخت قایم شدم

چراق قوه گوشیم رو انداختم روی کاغذ و به زور با همون دستم بازش کردم.

روش فقط چند تا نقطه و خط بود
هیچی ازش سر در نیاوردم.

خط نقطه نقطه خط خط…. همینطور ادامه داشت. آخه یعنی چی؟

اون دیگه چی بود؟!

خیلی برام عجیب بود. چرا سروش باید دنبال همچین چیزی باشه.

چند تا نقطه و خط چه داره؟ !
نمی فهمیدم.

کاغذ رو تا زدم و دوباره گذاشتگ توی جیبم

و برگشتم توی دفتر موسوی. با دقت دوربین ها رو چک کردم.

کاش می شد بفهمم اونی که اون کاغذ رو آورد کی بود.

آدمی که اون کارو کرده بود حتما با خود سروش همدست بود.

یه آژانس گرفتم و برگشتم خونه

اون موقع شب خیلی ترسناک بود ولی خداروشکر صحیح و سالم رسیدم.

مامانمم که از نگرانی خوابش نبرده بود

نشسته بود تو تاریکی و داشت دعا می خوند.
وقتی منو دید از جاش پرید و اومد سمتم.

همه جام رو بر انداز کرد و گفت :
خوبی! سالمی؟

خندم گرفته بود. خوبه نمی دونست آقا سروش یه دفعه بهم حمله ور شده بود.

اگه می فهمید که دیگه هیچی.
بغلش کردم و گفتم : خوبم مامان. فقط خستم.

_ برو استراحت کن. چقدر بهت گفتم نرو. ولش کن. آرتیست بازی رو تموم کن.

اگه می فهمید موسوی بهم چه پیشنهادی دادی و من رد کردم قطعا تیکه بزرگم گوشم بود.

بابام هم که نبود. تصیمم گرفتم برم توی اتاقم و استراحت کنم
تا رمق داشته باشم روز بعد پیگیر کارا بشم.

دیگه وقتی هم نمونده بود. نهایت یک هفته! ***

روز بعد صبح زود رفتم سراغ موسوی.
خودم ده بار برگه رو چک کردم

زیر و رو کردم. ولی چیزی دستگیرم نشد. ولی اون تا گرفتش گفت :
زبون نقطه خطه.

با تعجب گفتم : نقطه خط؟
_ آره
هرکسی بلد نیست و نمی تونه یاد بگیره

_ خب الان باید چی کار کنیم
باید بدیم به کسی که بلد باشه بخونه.
_ خب از کجا پیدا کنیم؟

_ اینو گفتین از کجا پیدا کردین؟

_ لای بوته ها. یکی اومد گذاشت رفت.
_ اول بای تاتوی اینو در بیاریم که کار کیه

و سروش یه همچین چیزی رو می خواد چی کار.

قطعا بلده بخونه دیگه. اگه میگی باز هم این کارو کرده.

رفته پشت پنجره و چیزی برداشته.
_ آره چند بار دیگه هم این کارو کرده.

_ من خودم آمار این کاغذ رو در میارم.

فقط نفهمیدید اون شخص کی بود؟
_ نه.

_ باید از نگهبانی سوال کنگ که شب مورد مشکوکی چیزی وارد اینجا شده یا نه.

اگه نشده باشه که کار یکی از اهالی اینجاست. که باید پیداش کنیم.

_ درسته
_ خب.. ممنون ازتون خانم یاقوتیان.

خیلی زحمت کشیدید. دیشب هم حتما
شب سخت و پر تنشی داشتید

_ خواهش می کنم. امیدوارم زودتر به چیزی که می خوایم برسیم
تا هممون راحت بشیم.

_ ان‌شاءالله
منم امیدوارم. پزشک شدن حق شماست.
دیدم که چقدر پر نباشید

هنوز هم میگم اجازه بدید بگم که استاد دیگه تموم کنه

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x