رمان دل دیوانه پسندم پارت 109

1
(1)

 

 

سکوت کردم.

ادامه داد :

 

الانم قرار نیست کسی بیاد برت داره ببره.

 

فقط اجازه گرفتن بیان خواستگاری.

یکم حرف بزنیم. یه آشنایی صورت بگیره.

 

ته تهش اینه که میگی نمی خوام و می رن

 

_ مامان بببین من همین الانم میگم نمی خوام.

 

حرصش گرفت و گفت :

چه زبون نفهمی تو دختر

 

باشه. اونا رو میگم. به اونا نخواستی بگو نه.

 

هوف.

_ چرا عصبانی میشی حالا.

 

_ نشم؟

تو که ما رو دق دادی دختر.

 

_ خیلی اذیت تون کردم این مدت؟

یکم خیره نگاهم کرد و گفت :

 

لا اله الا الله.

نه نکردی.

بلند شد بره که گفتم :

 

مامان؟

برگشت سمتم.

_ ببخش اگه اذیتت ن کردم.

 

 

 

 

_ خوبه خوبه. دیگه لوس نکن خودتو.

 

خندم گرفت.

از هم جدا شدیم.

 

گفت :

بابات می خواد بگه فردا شب بیان.

 

مشکلی نداری؟

باز یه جوری شدم.

 

خواستم غر بزنم. ولی جلوی خودم رو گرفتم و تو دلم گفتم :

 

نهایت یه دو سه ساعت تحمل کن دیگه.

ردشون می کنی تموم میشه می ره

 

_ باشه مامان.

بگو بیان.

 

_باشه. پس باید هم به خودت برسی.

هم بری خرید.

 

لباس داری؟

 

_ مامان ینی چی؟ مگه من به خودم نمی رسم در حالت عادی؟

 

_ مراسمه ها. این فرق می کنه.

_ نگران نباش.

 

لباس هم نمی خواد. دارم.

 

 

 

_ امیدوارم.

همیشه همینجوری ای

 

اولش میگی اینو دارم اونو دارم.

ولی بعدش میگی نه.

 

ندارم. چی کار کنم.

خندیدم و گفتم :

 

خوب منو یاد گرفتیا

ولی نه. دارم نگران نباش.

 

_ باشه. انشالله که خیره.

 

از دست تو من یه روز سر به بیابون می ذارم.

 

_عه مامان.

_ یامان

– نگو اینجوری.

 

_ بلند شو بیا شام حاضره.

 

_ حالا الان میام بیست دیقه.دیگه آماده میشه

 

زیر لب خندید :

بیا حرف نزن

 

بلند شدم رفتم بیرون. بابا نبود.

حتما سر کار بود.

 

نشستیم وبا مامان شام خوردیم.

بعدشم یه فیلم گذاشتیم دیدیم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Shirin
Shirin
1 سال قبل

واااااااااایییییییییی انگار داری روزمرگی مینویسی بابا دستت نمیشکنه چهارتا خط بیشتر بنویسی من بعد از این و دلارای عمرا دیگه رمان آنلاین بخوانم به غلط کردن افتادم تنها رمان آنلاینی که خواندم و عاشقش شدم و پارت گذاریش عالی بود ” وهم ” بود که تمام شد

پی نوشت: موافقم حالا یه دفعه سروش میاد خواستگاریش اینم برا اینکه حرص مازیار در بیاره میره باهاش نامزد میکنه

اِلارا
اِلارا
1 سال قبل

اینکه یه جمله رو دو تیکه می‌کنین و نصفش رو می‌ذارین خط بعد به حجم پارت اضافه نمی‌کنه و مخاطب هم گول نمی‌خوره فقط بیشتر اعصاب آدم خرد می‌شه :/

nah
nah
1 سال قبل

وای چقدر پارتا کوتاهه ،چه وضعشه آخه

نوشین
نوشین
1 سال قبل

سروش داره میاد خواستگاری 😂

شامی که خوردن :)
شامی که خوردن 🙂
پاسخ به  نوشین
1 سال قبل

عمیقا یه همچین حسی دارم …

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x