رمان دلارای پارت 250

3.9
(14)

 

 

 

_ سردمه هنوز

 

_ پاشو لباس گرم بپوش

 

_ ندارم

 

_ کارت منو خالی کردی که حالا لباس نداشته باشی؟!

 

دلارای با مهربانی خندید

 

_ همه رو برای اهورا خریدم بخدا

 

ارسلان‌ برای هزارمین بار پوف کشید

 

دخترک را کنار زد و سمت چمدانی که گوشه اتاق افتاده و با خود از دبی آورده بود قدم برداشت

 

با بی حوصلگی زیپش را کشید ، حوله و شارژرش را کنار زد و بافت سفید رنگ دخترانه ای بیرون آورد

 

روی تخت پرتش کرد تا هرچه زودتر نجات پیدا کند!

 

حتی از ملافه سفید رنگی که دخترک روی بدنش گرفته بود هم می‌توانست سینه هایش را ببیند!

 

_ بپوش اینو

 

دلارای به بافت شیک خیره شد

 

یک قسمت از یقه اش شل روی شانه می افتاد و معلوم بود گران قیمت است

 

با اخم پرسید

 

_ مال کیه؟

 

ارسلان عصبی چشم گشاد کرد

 

_ ندیدی از تو چمدون آوردمش؟

 

 

 

_ خب مال کی بوده؟

 

_ مال هیچکس! احمق مارکش هنوز کنده نشده

 

لب های دلارای کم کم کش آمد و لبخند عمیق تر شد

 

_ واسه من سوغاتی آوردی؟

 

ارسلان چشم غره ای رفت و خودش را روی تخت انداخت

 

دلارای خندید

 

_ آلپ‌ارسلان

 

_ نه واسه مرواریده

 

دلارای بافت را بالا گرفت

 

_ دروغ نگو اصلا مامانت این مدلی میپوشه؟

 

آلپ‌ارسلان لبخند کمرنگی زد

 

_ هنگامه

 

_ سایزش نیست

 

_ پس بپوش انقدر حرف نزن

 

دلارای دوباره لبخند زد

این مرد دوستش داشت…

این مرد در سفر به فکرش بود

 

بافت را بالا آورد و به خود لرزید

 

هنوز هم سرما در جانش بود

 

_ این یقه‌اش چطوریه؟ چه عجیبه … درست پوشیدم؟

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 14

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 3 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

59 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره کوچولو
ستاره کوچولو
1 سال قبل

سلام ممنون از رمان خوبتون اکه میشه بیشتر پارت بزارین

sAnA
sAnA
1 سال قبل

ینی من خیلی جلو خدمو گرفتم ک عصابمو ک*…ی نکنم
بزن دیگ پارتو خشش میاد مارو خمار ی خط کنه ذلیل مُرده 😡😒😡😒😡🖤

دکتر ماما دلی
دکتر ماما دلی
1 سال قبل

وا کو پارت
واسه هیجان بازی نتونسته بنویسه

...
...
1 سال قبل

ایسگامون کردین
همون دو خط رو لااقل مث آدم بزار

......
......
1 سال قبل

به علت فوت نویسنده ادامه رمان را خود تصور کنید

اطلاعیه جدید فاطمه ( پارت گذار رمان ها ب ما خوانندگان مفلوک)

به تو چه
به تو چه
1 سال قبل

اوف یه رمان درست حسابی هم نیست بخونیم ۳۰۰ پارتش رفت

Ani
Ani
1 سال قبل

پارت جدید کی میاد؟

Zizi
Zizi
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

کی پارت میده؟

یلدا
یلدا
1 سال قبل

چرا پارت جدید نمیزارین؟

سون
سون
1 سال قبل

بیا هی گفتیم خوبه نمیدونم وی آی پی داره فلانه…
همون باریکه آب هم قطع شد

𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
𝓷𝓮𝓰𝓲𝓷
1 سال قبل

اگه میدونستیم چرا پارت نمیزارن خیلی خوب بود😐

ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

پارت گذاری نمیشع

Sahar
Sahar
1 سال قبل

از پارت های کوتاه رسیدیم به دو پارت در هفته
خوبه😏

تورو سننه قربونم بری
تورو سننه قربونم بری
1 سال قبل

کی صب میشه این شب😬

یه زندگی
یه زندگی
پاسخ به  تورو سننه قربونم بری
1 سال قبل

اینقدر وی ای پی ،وی ای پی کردن اینا ک همینم دیگه نمیزارن

......
......
پاسخ به  یه زندگی
1 سال قبل

😐 😂

لیلی
لیلی
1 سال قبل

تورو خدا یکم بیشترش کن تو خماری نمونیم

Sevili
Sevili
1 سال قبل

ارسلان بالای خبی میشع
ولی هردوتاشون زخم خورده میترسن نمدونن چکار کنن ارسلان هم ک میبینیم عاشق شدع

F.S
F.S
1 سال قبل

خدایی اگه این چهار پنج تا پارت اخرو باهم بخونید به دو قطبی بودن ارسلان پی میبرید😂😐

Zari
Zari
1 سال قبل

واقعا از حجم زیاد این پارت خسته شدم کووور شدم😶😶😶😶

یه خسته
یه خسته
1 سال قبل

داشتم به این فک میکردم که بعد تموم شدن این رمان باید دوباره از اول بخونمش که بفهمم چی شد اصلا 😂😂

نگارم
نگارم
1 سال قبل

اولین رمانی ک حاظرم کلیه هامم بدم ولی تهشو بفهمم زودتر خسته شدم دیگه وای 😐

ستاره
ستاره
1 سال قبل

باورم نمیشه دقیقا روزی که دومین پارت این رمان اومده بود تبلیغشو دیدم وشروع کردم به خوندنش و الان دو ساله که درگیرشم😐 تا حالا ۱۰ تا رمان انلاین تموم کردم دلارای هنور تموم نشده

Zari
Zari
پاسخ به  ستاره
1 سال قبل

منم منم🤭عمرمون داره حروم میشه پای این رمان🤐

دسته‌ها

59
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x