رمان دلارای پارت 76

5
(1)

 

صدای سلام و احوالپرسی از بیرون اتاق آمد

دامون خواست خارج شود که دلارای دستش را کشید

_ دامون تو رو خدا بگو

_آشنا میشی دیگه حالا مگر اهمیتی هم داره؟!
صبر کن جلسات بعدی همه چیز رو می‌پرسیم

دلارای سعی کرد عادی به نظر برسد

_ توکه میدونی این چند روز نه حاج خانوم نه حاج بابا با من حرف نمیزنه
دارابم به حدی عصبانیه که انگار ارث پدرش رو خوردم
حتی جواب سلامم رو هم نمی ده
یعنی من حق ندارم بدونم این پسره که اومده خواستگاری کیه؟!

دامون انگار باورش شد که سر تکان داد

چند وقت گذشته وضعیت خواهرش در خانه اصلا خوب نبود

بعد از شبی که به خانه نیامده بود حتی حاج بابا هم دیگر در صورتش نگاه نمی کرد

داراب چنان به خونش تشمه بود که اگر حاج خانوم حواسش نبود دخترک را سیاه و کبود میکرد

انگار همه میدانستند چیزی سرجای خودش نیست اما میترسیدند بپرسند

بیشتر به فکر شوهر دادن دخترک و پاک کردن صورت مسئله بودند!

_ دقیق نمی دونم چه کارشه اما حرفش خیلی برو داره

_ یعنی چی؟! چرا برای حاجی انقدر مهمه؟!

_ نمیدونم ولی اونایی که درست حاجی رو نمی‌شناختن فکر میکردن پسرشه
اون کسایی که چند ساله کنار حجره حاجی حجره دارن و درست میشناسنش میگفتن یک جورایی شاگردشه اما خیلی بیشتر از یک شاگرده
مثل اینکه از همون بچگی زیردست خود حاجی بزرگ شده
حتی بعضی‌ها با ارسلان اشتباه می گرفتنش
هرچی آلپ ارسلان پیش پدرش نبوده این پسره بوده

دلارای سر تکان داد :

_ بابا چطور اجازه داده شاگرد دوستش بیاد خواستگاری من؟!

حرفش دلنشین نبود

اصلاً برایش شغل و موقعیت اجتماعی آدم‌ها اهمیت نداشت

از بچگی محدود بود اما هیچ زمان مشکل مالی نداشتند

به آدمها به چشم پله نگاه نمیکرد

برای لحظه ای از خودش بدش آمد که پسرک را حتی در نبود خودش اینطور تحقیر کرده اما بهانه دیگری نداشت

وصلت با او من یعنی دیدن هر روزه ارسلان و خانواده‌اش…

دامون بهت زده نگاهش کرد

_ چی داری میگی دلارای؟
تو همچین آدمی هستی واقعا؟!

_ انقدر رو دستتون موندم که میخواید فقط از سر بازم کنید؟!
ایندم براتون مهم نیست؟
براتون فرقی نداره طرف با این سن هنوز شاگرد حاجیه؟!

_ یک شاگرد معمولی که نیست
دست راست حاجیه
یک جورایی در نبود حاجی این پسر همه کاره ست
اصلا من اشتباه کردم گفتم شاگرد
منظورم اینه که یه جورایی مثل پسر خوندنش میمونه

دلارای پیشانی اش را فشرد

بعد از روزها دوباره اضطراب و استرس داشت

انگار ارسلان قرار نبود دست از سرش بردارد

ارسلان نمیدانست

دفعه آخر به خاطر اینکه کنار پسرک نشسته بود آنطور خشمگین شد پس احتمالاً او خبر نداشت

لبش را گزید

وای به حال روزی که آلپ ارسلان متوجه میشد

دردسر ها دوباره شروع می شد….

بغض کرده نالید :

_نمیشه من از اتاق بیرون نیام؟

دامون متعجب جواب داد

_معلومه که نمیشه
تو چته دلارای؟!
تا الان داراب هر چی که گفت ما جلوشو گرفتیم اما انگار خودت هم دنبال دردسری ها

دلارای سرش را پایین انداخت

کاش میتوانست بگوید
کاش با یکی دردودل می‌کرد….

_ اصلا مگه خودت به حاج خانوم گفته بودی که اجازه بده بیان؟!
دیگه چته؟
حاج خانومو داراب کم ازت عصبانین که حالا وسط خواستگاری هم آبروریزی کنی؟!

سکوت کرد
حق با دامون بود

چوب خطش پر شده بود

این بار دیگر نمی‌بخشیدنش…

بدون اینکه دست خودش باشد زمزمه کرد :

_ آلپ ارسلانم هست؟!

تنها سوالی که جوابش برایش اهمیت داشت…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (10)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

93 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گتمل
گتمل
1 سال قبل

بیلا

مندلد
مندلد
1 سال قبل

**

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط مندلد
تیلور
تیلور
1 سال قبل

اصلا سولومون ک اسم ی شخصیت معروفه نمیفهمم اینایی ک ب اسم اون میان چ اشکال داره خو منم همیشه ب اسم خاننده های محبوبم کامنت میزنم مگ خریده شده وا:/

fateneh_jj
fateneh_jj
1 سال قبل

سولومون توی آپارات گفت دیگه نمیاد تا چند وقت گفت برید خوش باشید با سولومونای قلابی

ماندانا
ماندانا
پاسخ به  fateneh_jj
1 سال قبل

فعلا همه سولومونا ناپدید شدن 😐😂

آذرخش
آذرخش
1 سال قبل

وایی خدا ارسلان اگه باشه پدر پدر دلارای رو در میاره بر میگرده میگه دلارای رو کرده دلی هم دختر نیس صبر کن حالا

neda
neda
1 سال قبل

بچه ها واقعا سولومون پسره؟؟؟ دروغ؟؟

مین هو
مین هو
1 سال قبل

فک نمیکردم بم فک نکنی:+
تنها یادگاریم گل رز دستته°•|
فکرشم نکن ی بار دیگم برگردی«_»
من بدم اصن تو خوبی^^
برو برو برو اصن خستم از همه دور وریای گهت)

#مین هو_عقاب🤟

‌.
‌.
1 سال قبل

وای پسرم آقاست
ولی خیلی لشه حاج خانوم
بگین یکی بگیرتش حاج خانوم
اخه ببین قیافشو حاج خانوووومممم

مین هو
مین هو
1 سال قبل

میرم حتا اگه نشستی به دلم تو🌛🌚

مین هو
مین هو
1 سال قبل

نفس من ماله تو نفس تو ماله من🫂🕶️🙂

مین هو
مین هو
1 سال قبل

دیجی این لای لای. تو خعلی رو اعصابمه

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
پاسخ به  مین هو
1 سال قبل

چرااا قشنگه که ..😶🙁😂😂
تو این چند پارت اخیر ک لالای لای نذاشتم ، ولی اونجاهایی هم که گذاشتم یا جز اهنگ بوده

دیبا
دیبا
پاسخ به  دیجی توووون🙂
1 سال قبل

ولش کن این همون سولومونه داره بیخودی جو میده🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

عهه؟😂😂😂اخه گفت که میرم چند وقت ؟..😂

دبیا
دبیا
پاسخ به  دیجی توووون🙂
1 سال قبل

وقتی اونی ک نوشته سولومون کامنت زده این مین هو میاد حساسیت نشون میده ینی خودشه با اسم جدید🤣 اخلاقشم ملومه همونجوری مخالف🤣

دیجی توووون🙂
دیجی توووون🙂
پاسخ به  دبیا
1 سال قبل

عجب!..🤔😂😂

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
پاسخ به  دبیا
1 سال قبل

یه منفی دادمت

دیبا
دیبا
پاسخ به  Bad boy(مین هو)
1 سال قبل

عی داد حالا چ خاکی ب سرم کنم🤣🤣

ماندانا
ماندانا
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

تهِ کوبوندش بود اذیتش نکن😂😂

Bad boy
Bad boy
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

خاک رس💩🕶️

دیبا
دیبا
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

اونی ک فرسادی خاک نیس بچه🤣🤣

Bad boy
Bad boy
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

قصد منم خاک نبود کیک فنجانی مامان بزرگ🧟👀💩

آرامم دادا
آرامم دادا
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

مامان بزرگ تو ازینا میده ب خوردت؟ نوش جونت

دیبا
دیبا
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

کیکتو پیش خاک رس میزاری؟ درخت کیک فنجونی مامانبزرگ دوس داری؟ یکم آبیاریشم بکن 🤣🤣

ترنمتونم
ترنمتونم
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

یدونه ای دیبااا شادددد شدم قشنگ🤣😂🤣😂🤣😂

دیبا
دیبا
پاسخ به  ترنمتونم
1 سال قبل

هی میام کمی بخندم برم طرف خیلی جکه🤣🤣

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
پاسخ به  دبیا
1 سال قبل

خانم همه چی دانا برو تو آپارات خوده سولومون گفته….

ماندانا
ماندانا
پاسخ به  دبیا
1 سال قبل

ی احتمال دیگم هس عاشق شده😂😂

Bad boy(مین هو)
Bad boy(مین هو)
پاسخ به  دیبا
1 سال قبل

بر چه اساسی میگی من سولومونم دلیل بیار!

دبیا
دبیا
پاسخ به  Bad boy(مین هو)
1 سال قبل

گفتماااا هیشکی حساس نشد اون سولومن دیقن کیه واقعیه یا الکی ولی تو خیلی قطعی گفتی الکیه🤣 حساسم شدی سولومون رفته طرف اسمشو میدزده من ک خودم نمیتونم تشخیص بدم کی راس میگه کی ن ولی تو تونسی

آرامم دادا
آرامم دادا
پاسخ به  دبیا
1 سال قبل

اوه شت لنتی منم جر خوردم اصن کامنتاشو خوندم لنتی🤣🤣🤣🤣

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
پاسخ به  Bad boy(مین هو)
1 سال قبل

حرص نخور جوش میزنی

Bad boy
Bad boy
پاسخ به  ب‌ت‌چ
1 سال قبل

باشع ممنون بابت اطلاع رسانی…💩🕶️

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

چ خشگلی..!

Bad boy
Bad boy
پاسخ به  ب‌ت‌چ
1 سال قبل

نه علامت شماست😂💩

آرامم دادا
آرامم دادا
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

علامت ن کوچولو باید بگی شکل یا اسم که البته فلن ما تو رو بااین میشناسیم هرجا میریم کنارته
ادبیاتتو درس کن بعد باش در بیوفت

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
پاسخ به  آرامم دادا
1 سال قبل

۱۰ سالش بیشتر نیح
سیم عاخرش کیکشع

آرامم دادا
آرامم دادا
پاسخ به  ب‌ت‌چ
1 سال قبل

عا دی ولش کن دلم براش سوخ بیا تل گپ برات فرسادم باقلوا

Bad boy
Bad boy
پاسخ به  آرامم دادا
1 سال قبل

شاخا رو باش😐🧟
.
.
شما خودتون چند سالتونه پروفسورا؟😂

ب‌ت‌چ
ب‌ت‌چ
پاسخ به  Bad boy
1 سال قبل

فلن کنار خنده شماست”!

مین هو
مین هو
1 سال قبل

ادمین جان سولومون رفته ولی بقیه از اسمش استفاده میکنن….!٫٫

neda
neda
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

فاطی چجوری بذاریم

neda
neda
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

فاطی نشد.. نوشته ثبت نام، هر چیم زدم ثبت نشد

مین هو
مین هو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

نمیذاریم

مین هو
مین هو
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

سایت رمان دونی.!

...
...
1 سال قبل

😐🤲🏼

رها
رها
1 سال قبل

میگم فاطمه من ی رمان خوب نوشتم
میتونم بهت بدم پارت گذاری کنی؟؟؟؟
امکانش هس؟؟؟

مین هو
مین هو
پاسخ به  رها
1 سال قبل

شما بفرمایید

یکی
یکی
1 سال قبل

مثل این فیلمای ترکی هستا که سه ساعتها ولی 45دقیقه اش می کنن بعد پنج سال تموم میشه باور کن اینم همیشه😐🤦😂😂

Zahra
پاسخ به  یکی
1 سال قبل

دقیقااا😅

یکی
یکی
1 سال قبل

یعنی این انصافا از خوابم گذشتم اومد این و خوندم خدایا چرا این نویسنده دست کوتاه 😐😩

سولومون
سولومون
1 سال قبل

چ عجب کامنتا خلوته😂😂

مین هو
مین هو
پاسخ به  سولومون
1 سال قبل

سولومون رف تو دیگه کیی؟

آرامم دادا
آرامم دادا
1 سال قبل

ادمین همه رمانایی ک میزاریو خدتم میخونی؟

دسته‌ها

93
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x