رمان رسپینا پارت 139

0
(0)

 

مثل همیشه نیاز بود ذهنمو خالی کنم برگه و خودکار برداشتم که رادمهر هم اومد کنارم .
_تو کجا؟!
_میخوام ببینم چه غلطی میکنی تقلید کنم .
_مثل همیشه ؟
_دقیقا .
لبخند زدم ، رادمهر از بچگیش با من بزرگ شد ، کلا منو رادمهر باهم بودیم و راحیل و ریما باهم ، رادمهر اخلاقای زیادیش شبیه من بود و همیشه هرکاری میکردم تقلید میکرد ، از درس خوندن گرفته تا شیطنت و مردم آزاری .
_بیا بشین .
تا نشست راحیل و ریما هم اومدن
_قراره نقش مربی داشته باشم؟!
ریما کوبید پس گردنم
_جو نگیرت ، پرو هم نشو ، کنجکاویم ببینیم چه کار میکنی .
_بذار ببینم افتخار میدم یا نه
_اذیت نکن دیگه حالا منو راحیل هم باشیم چیزی نمیشه .
چشمامو ریز کردم ، از فرصت میشد استفاده کرد و کارایی انجام داد که حال راحیل خوب شه.
_منفعل بودن نداریم ، هرکاری میگم انجام میدینا
_باشه حالا ، ببینیم فکرات چیه.
_اولین کاری که فردا باید انجام داد اینه که کار پیدا کنیم
_این که قطعیه برای هممون
_پس بنویسید
_بذار من گزینه دو رو حدس بزنم
_زیادی میشناسی منو ته تغاری ، حدس بزن ببینم
_باشگاه مگه نه؟!
صدای خندم بلند شد
_نامردو نگاه ، ذهنمو میخونیا .
_من استعفا میدم
_ریما بشین سرجات این اجباره برای هممون .
_از ورزش متنفرم
_غلط کردی بشین ببینم .
رادمهر دستشو کشید نگهش داشت .
خودکارمو گذاشتم زمین
_قبلش باید یه کار دیگه کنیم
همزمان پرسیدن
_چه کاری ؟!
_اینجوری برامون سخته تو این خونه کوچیک
ریما زودتر از بقیه پرسید
_خونه خوب گیر میاد مگه؟! تو گفتی این بهتره با این بودجه
_اشتباه کردم ، ذهنم آشفته بود و تصمیم اشتباه گرفتم ، هممون اینطور بودیم و عین شر رد کنی این کارو کردیم .
رادمهر وسیله هارو کنار گذاشت و جواب داد
_آره ، به خصوص اینکه تو پاشدی رفتی گرگان ، حالا فکرت چی هست ؟!
_چند روز پیش بابا گفت خونه فروش رفته ، اینم بفروشیم ، پس انداز هم قاعدتا داریم ، کمی هم طلا هست ، یه خونه بزرگتر بخریم ، حداقل سه خوابه باشه و بزرگتر ، اینجا واقعا علاوه بر کوچیک بودن سخته برامون.
_خب …. اینم در نظر بگیر بعدش پول کم بیاریم یا نیاز داشته باشیم چکاری کنیم؟!
_فعلا تنها راه حلش کار کردنه ، به این زودی هم نمیتونیم خونه رو عوض کنیم ، حداقل یه ماه زمان میبره که ما سر ماه حقوق میگیریم ، من که کارم قطعیه از رادمهر هم احتمال نود درصد درسته ، میمونه تو و راحیل .
اینبار راحیل تو بحث شرکت کرد
_ماهم کار برامون هست ، یکم سخته اما پیدا میشه نهایت یه هفته طول میکشه.
_پس بهتره از همین امشب عادت کنید زود بخوابید زود بیدار شید ، منو رادمهر که باشگاه قطعیه ، رژیم غذایی داریم این تو روحیه ما تاثیر مثبت داره شمارو نمیدونم ، هرچی که حالتونو خوب میکنه انجام بدید ، من یه مقداری پول دارم که اگه کلاسی میخواین برین کاری میخواین کنین راحت باشین .
_من کلاس سنتورمو دوست دارم ادامه بدم اما ..
_اما نداره ریما ، آموزشگاه پیدا کن ثبت نام میکنی و میری ، به نظم سابق برگردیم ، ما هرچقدر کلافه باشیم و بی حوصله بدتر تو روحیه مامان و بابا اثر میذاره ، بالاخره از یه جایی باید خودمونو جمع و جور کنیم .
برگشتم سمت راحیل و مخاطب قرارش دادم
_هر اتفاقی که افتاده تو گذشته مونده ، بخوایم برای گذشته ناراحت باشیم افسردگی مطلق میگیریم بخوایم فکر آینده باشیم ، همش نگرانیم و استرس داریم ، بهترین کار اینه گذشته رو فراموش کرد فقط تجربه هارو نگه داشت ، آینده هم از امروز ما ساخته میشه ، پس تو حال زندگی کنید خودتونو عذاب ندید.
این حال راحیل ناراحتم میکرد ، راحیل کلا از اول دختر آروم و مظلومی بود ، درسته به موقعش حقشو میگرفت اما زیادی آروم بود و الان حال بدش رو کمتر کسی میفهمید ، فکر میکردن آرومه ، اما عذاب میکشید و میریخت تو خودش حرف نمیزد دردشو نشون نمیداد.
جاهارو انداختیم و خیاری دراز کشیدیم .
گوشیم رو برداشتم ، رادان پیام داده بود
_جا هست میتونم جا به جاش کنم ، فقط باید کارشو جدی بگیره و تلاش کنه ، الان چون تازه وارده میگم زیاد سخت نگیرن اما خودش جدی بگیره و سعی کنه ، میتونه به جاهای بالا تری برسه
_وقتی اومدی بیاد ؟!
_فردا خودت ببرش شرکت ، پیش رها ، باهاش حرف میزنم که از پس فردا مشغول شه .
_مرسی .
_تصویری زنگ بزنم؟!
نگاهی به اطرافم انداختم
_نمیشه ، تا بیای فکر نکنم دیگه بشه حرف بزنیم .
شب بخیری تایپ کردمو گوشیو گذاشتم کنار ، خیلی خسته بودم و سریع خوابم برد .
~~~~
کارارو ردیف کرده بودیم ، رها کارایی که رادمهر باید انجام میداد رو توضیح داد و قرارداد رو قرار شد تا فردا آماده کنن و امضا شه، منم دوباره تو یه گروه آزمایشی متفاوت تونستم کار مشاوره بگیرم ، اما مجازی بود و حضوری نبود و این خوب بود ، همزمان باشگاه ثبت نام کردیم.
(همراهان عزیزم میدونم پارت دیشب و امشب زیادی مسخره بود معذرت میخوام کمی درگیری فکری دارم و آشفته ام از فرداشب درست میشه 🥲🕊)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
1 سال قبل

این رمان پارت بعدی داره یا نه؟

hani
hani
1 سال قبل

من امروز بعد 3 روز تونستم به سایت رماندونی که یه سایت ایرانی هست وصل شم ، اوضاع نت توی شهر ما هنوزم درست نیست متاسفانه ، تنها جایی که دسترسی دارم گوگله اونم ساعت 3 تا 4 عصر که حتی سه روز هم این دسترسی رو نداشتم ، من پارتام تو تلگرامه متاسفانه و همچنین برنامه های ایرانی رو ندارم و گوگل پلی یا پلی استور هم باز نمیشه برنامه دان کنم بخصوص برای ios ، من ادامه ی رمانمو بالاجبار دارم روی کاغذ مینویسم و زمانی که بتونم وارد تلگرام شم قطعا پارت ارسال میکنم و نوشته های روی کاغذم رو تایپ میکنم ، امیدوارم بتونم دسترسی پیدا کنم به تلگرام تا این بی پارتی رو جبران کنم

...
...
پاسخ به  hani
1 سال قبل

اگه سایت رمان دونی برات باز میشه پارت بعدی رو توی کامنت بنویس.

P:z
P:z
پاسخ به  hani
1 سال قبل

سلام
مگه شما قبلا خودتون پارت گذاری نمیکردین؟
الان که گوگل براتون باز میشه نمیتونید پارت گذاری کنید؟
ممنونم

Devil
Devil
پاسخ به  hani
1 سال قبل

کلا برنامه ها بدون فیلتر شکن نمیارن مگر اینکه برنامه ایرانی باشه مثلا شاد روبیکا و … چند روز بود که اصلا گوگل هم نمی‌آورد ولی الان درست شده و شهر هایی که اعتراضات هست از ساعت ۴ نت هارو قطع میکنن و کلا نت نمیاره امیدوارم که نت ها درست شن بتونین پارت گذاری کنین

Sogol
Sogol
1 سال قبل

الان که نت اومده چرااا پارت نداریم؟!😑

نرگس
نرگس
1 سال قبل

نویسنده جان اینترنت ار دیشب ساعت12اومده چرا پارت نمیذاری 😞 

نازلی
نازلی
1 سال قبل

نویسنده جاااان چیشد ادامش؟!🥺😐

نازلی
نازلی
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

🙏 🥺 🥺 🥺 🥺

Sogol
Sogol
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 سال قبل

یعنی ما الان باید صبر کنیم نویسنده تنش قوی شه🙄اوووف نمیدونم چرا فقط برا نویسنده این رمان مشگل پیش میاد؟بقیه مشگلی ندارن……

hani
hani
پاسخ به  Sogol
1 سال قبل

عزیزم تمام تلاشم اینه پارتارو بفرستم تمام پارتا آماده هس اما اینترنتای همراه اول یا قطعه یا بشدت ضعیفه که نه پروکسی وصل میشه نه فیلت*ر شکن و تنها من این مشکلو ندارم خیلیا الان نت ندارن و دسترسیشون کمه، منم از این وضعیت که نمیتونم پارت بدم راضی نیستم اما تمامی پارتام توی تلگرامه و حتی نت وصل نمیشه برنامه ایرانی از گوگل پلی دان کنم و با فاطمه جان ارتباط برقرار کنم، سایت رماندونی چون ایرانی هست راحت وصل میشه و سایتش باز میشه 🙂

نازلی
نازلی
پاسخ به  hani
1 سال قبل

خوخواهرمن سورش بریز توی ایرانیا سرعتش بهتره

Sevili
Sevili
پاسخ به  Sogol
1 سال قبل

متن کار مکنه
خش ب حالت منک نتم کارنمکنه هیچکدوم از برنامه های مجازی باز نمیشه
فقط بعضی وقتا گوگل میاره

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

فکر کنم دوهفته پیش نویسنده گفتن رمان تا آخر هفته تموم میشه ولی چرا هی داره کش پیدا میکنه.

ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

سلام
نویسنده جان پس چیشد
میگفتی که میخوای رمانو خیلی زود تموم کنی
رمانت خوبه ها
ولی خب داره یکم کش پیدا میکنه

نرگس
نرگس
1 سال قبل

عزیز دلم ایرادی نداره درکت میکنیم رمانت عالیه ولی کمه اگه امکانش هست بیشترش کن
موفق باشی

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x