28 دیدگاه

رمان صیغه استاد پارت 56

3
(2)

 

سرش و با بغض تکون داد و خواست از بغلم بیرون بپره ولی نزاشتم و سفت گرفتمش؛ زد زیر گریه! بلند و پر از هق هق های ریز؛ گریه اش روی مخم می‌رفت.

تنش و محکم تر گرفتم و لاله گوشش و زبون زدم تا بدنش شل شه

بازوش و تکون داد و نالون زیر لب گفت : – ولم کن! چرا اصلا برگشتی؟ می‌رفتی همون جهنم دره ای که بودی!

حواسم نبود و با این حرفاش عصبی دستش و فشار دادم که آخ بلندی گفت.
تازه نگاهم به دستش افتاد و فهمیدم دستی که سرم توش بوده رو فشار دادم.

چشمام و محکم روی هم فشار دادم و پوف بلندی کشیدم انقدر دست و پا می‌زد که کنترلم و از دست دادم!

آروم برای این که از دلش دربیارم دستش و توی دستم گرفتم و لب زدم :
– ببخشید؛ عصبی شدم یه لحظه نفهمیدم چی شد! دستت درد گرفت حالت خوبه؟
بغض کرده نگاهش و ازم و گرفت و لجوج گفت : خیلی درد داشت حتي وقتی داشتی بخیه می‌زدی! چرا بیهوشم نکردی خوشت میاد درد بکشم نه؟!

سرم و تکون دادم؛ غمگین شدم فکر می‌کردم بی هوش شده ولی بیدار بود و می‌فهمید دارم چی کار میکنم. لعنت بهم!

باید دارو بیهوشی میگرفتم… ولی تا اون موقع از دست می‌رفت!

سرم و برای اولین بار جلوش پایین گرفتم و لب زدم :

– ببخشید ولی تا من می‌رفتم معلوم نبود چه بلایی به سرت میاد! مجبور شدم.

می‌دونم نباید تنهات میزاشتم ولی اگه می‌موندم بدتر دعوامون می‌شد.
چرا این کار و کردی ساغر؟ من یه حرفی زدم! یه زری زدم! گفتم تو اون کار و کردی کاش ناقص شم ولی تو چرا این کار و کردی؟!
بس کن ساغر کی می‌خوای بزرگ شی؟ تازه حالت بهتر شده نمی‌خوام اذیتت کنم بخواب یکم.

می‌دونم درد داشتی ولی گفتم تقصیر منم نبود در ضمن من سادیسمی نیستم که از شکنجه شدنت لذت ببرم! اوکی؟!

هوف کلافه ای کشیدم و از کنارش بلند شدم که زیر ملافه رفت و خودش و بیشتر پنهان کرد؛
در همون حال صدای گریه اش به گوشم رسید و باعث شد بلند تر پوف کلافه بکشم! نمی‌دونم چرا؟!

چرا باید با صدای گریه اش کلافه بشم و با زدن رگش اون قدر عصبی شم؟!

نمی‌خواستم فکرای مسموم اذیتم کنه پس به این ربط دارم که منم آدم هستم و برای ساغر فقط نگران شدم!
مثل هر انسانی که اگر جای من بود براش نگران می‌شد.

آمپول مسکن و آرامش بخشی برداشتم و با مایه اش و سوزنش به سمت ساغر رفتم و کنارش نشستم.

ملافه رو از روی سرش کنار کشیدم و لبخند آرومی بهش زدم تا نترسه و لب زدم :
– به شکم دراز بکش سرمت که تموم شده یه آمپول مسکن بهت بزنم کم کم درد دستت شروع می‌شه!

با شنیدن جمله درد دستت به وضوح چشماش ترسیده شد و لبش و گاز گرفت و گفت :
– نمی‌خواد! من… من حوصله ندارم لطفا برو بیرون.

فهمیدم که ترسید اگه هوشیاری کامل موقع بخیه زدن داشت الان عمرا از آمپول ساده ای مثل این که تو دستم بو می‌ترسید!

آروم آروم نوازشش کردم تا روی شکم بخوابه.

کمر لخت و سفیدش و دست کشیدم و باسنش و نوازش کردم. انگار که خوشش اومده باشه ناله ای از خوشحالی کرد و با لبخندی رو شکمش خوابید.
– چی شد نیشت باز شد ساغر خانم! شراب نابِ هامون!

جمله دوم و در حالی که تن صدام پایین تر بود لب زدم و خداروشکر کردم که ساغر نشنیده.

چیزی نگفت و باز اخم کرد؛ باید ناز این جوجه رو می‌کشیدم؟

یادمه وقتی گیتی ناز می‌اومد و دوست داشت نازش و بکشم زود تر یه کاری می‌کردم از سرم باز بشه. ولی مگه می‌شد؟ می‌شد ساغر و بزارم جای گیتی؟ اصلا چرا ذوق داشتم برای ناز کشیدن این جوجه ناز و نرم؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 3 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 4 (5)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

28 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ayliiinn
عضو
2 سال قبل

من گیر کردم!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

کوجا گیر کردی ژیگر

ayliiinn
عضو
پاسخ به  کیاناااااا
2 سال قبل

تو شبی که گفتی باید جدا شیم!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

کییییی من؟؟
🤣😂🤣😂😳😳😳😳😳😳😳😳😳
کِیییی😂😂🤣

نیلووو
نیلووو
2 سال قبل

چقدر ساغر داره لوس میشه تو این پارت ها
اهه از چشمم داره میفتته رمان!!

zohre
2 سال قبل

سلام این رمانی ک دارید میخونید قشنگه یعنی ارزش خوندن داره چون من فقط یدونه رمانو انلاین میخونم ک اون دیگ حرف نداره و ب واقعیت هم خیلی نزدیکه جوریکه فک کنی این مشکل برا خودت اتفاق افتاده و نویسندشم هر کی ک بوده مخ بوده و منم تاییدش میکنم برا همین میخام بدونم این رمان تو چ سبکیه چون من هر رمانی ک گیرم بیادو نمیخونم.نظرتونو بم بگید.mer30

Sevili
Sevili
پاسخ به  zohre
1 سال قبل

اسم رمانی که گفتی چیه

ayliiinn
عضو
2 سال قبل

کیانا این لینک چت رومه اگه پیدا نکردی:
.
.
https://romandoni2.xyz/%da%86%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d9%85-%db%b1%db%b1%db%b8/

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

وای مرسی

ayliiinn
عضو
پاسخ به  کیاناااااا
2 سال قبل

عه اومدی عشقه من؟!

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

من هستم تو و مهدیس نیستید😂😅🤣
دلم براتون تنگیده بودا

ayliiinn
عضو
پاسخ به  کیاناااااا
2 سال قبل

اخ منم دلم تنگ شده بود!
.
.
من و مهدیس کنکور داشتیم

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

کییییی من؟؟
🤣😂🤣😂😳😳😳😳😳😳😳😳😳
کِیییی😂😂🤣

کیاناااااا
کیاناااااا
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

وای ترسناک بود؟؟
خوب دادید؟؟
😍😍🤩🤩🤩🤩

ayliiinn
عضو
2 سال قبل

کیانااااااااا
.

.
مهدیسسسس

sara
sara
2 سال قبل

من که کلا یادم رفته بود همچین رمانی هست داستانش چی بود اصلا پارت قبل بخونم یادم بیاد

im_fatemehh
im_fatemehh
2 سال قبل

بسی چرت چرا فاز شخصیتا معلوم نیس😐

داره کم کم به سمت (چه رمان مزخرفی) میره😂

ayliiinn
عضو
پاسخ به  im_fatemehh
2 سال قبل

خیلی وقته به این سمت رفتهه!

ayliiinn
عضو
2 سال قبل

سلام!

(:
(:
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

آیلینمممممم

ayliiinn
عضو
پاسخ به  (:
2 سال قبل

جونممممممممم الی!

مینا
مینا
2 سال قبل

بعد دو هفته اومدم با این ذهنیت که الان نویسنده حداقل ۵ پارت نوشته ،بعد اومد میبینم دو تا پارت کلا نوشته،اونم با زور ۱۵ خط!! واقعا یکم ارزش قائل نیستن واسه خواننده

Shemim
2 سال قبل

هیعععععع
نویسنده خودش هم نمیدونه چی داره می‌نویسه والاااااااا
بچه کلاس هفتم که تازه داره انشا نوشتن یاد میگرع حد عقل یک بار پاک نویس می‌کنه میخونه که متن با هم همخوانی داشته باشن ولی ماشاالله نویسنده این رمان هر چی اون لحظه عشقش رسید می‌نویسه

Shemim
2 سال قبل

بعد یک قرن اومده دو خط نوشته
خسته نباشید دلاور خدا قوت قهرمان جوان مرد

112435147807998958930
112435147807998958930
2 سال قبل

عالی خستع نباشی!

کیاناااااا
کیاناااااا
2 سال قبل

عه عجبا میگه من هم آدمم فقط نگران شدم بعد پارت پیش گفت عشقم نمدونم چی چی😐😂😂🤣🤣😑😑😉
اه چرا دیگه کسی نی حوصلم سریده

지만
지만
پاسخ به  کیاناااااا
2 سال قبل

سلام

نیلووو
نیلووو
پاسخ به  지만
2 سال قبل

سلام بر تو ای غُضمیت جوان😂😂😜

دسته‌ها

28
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x