16 دیدگاه

رمان صیغه استاد پارت 57

3
(2)

 

لبم و به گوشش رسیدم چون می‌دونستم گوشش خیلی حساسه و زود وا می‌ده همون طور که زبونم و روی گوشش می‌کشیدم آمپول و آماده کردم و آروم آروم باسنش و نوازش کردم تا موقعی که امپول می‌زنم خودش و سفت نکنه و آمپول تو باسنش نشکنه.

دو تا ضربه به بدن آمپول زدم؛ فهمید می‌خوام چی کار کنم ولی هم بدنش شل شده بود و هم بی جون بود از طرفی می‌دونست این آمپول و حتما باید بهش بزنم و غیر از این راهی نداریم پس لجبازی نکرد!

جوجه کوچولوم حتي وقتی می‌خواست ناز کنه باهوش بود و من عاشق همبن رفتار خانم بودنش شده بودم.

شلوارش و آروم از پاش بیرون آوردم و و اون از سرمایی که یهو به بدنش خورد به خودش لرزید.

 

گوشش و مکیدم و آمپول و توی رگش فرو کردم که آخی گفتم و تکون خورد.
ناخواسته کنی خودش و سفت کرد که سریع گفتم:
– شل کن خودت و! ساغر این فقط یه امپوله بچه نشو!

عضلاتش و شل تر کرد و من سریع آمپول و بهش زدم و از ترس این که آمپول تو باسنش نشکنه بیرون کشیدمش.

آخی گفت و سریع تو خودش جمع شد لبخندی به این لوس شدنش زدم و تو بغلم گرفتمش و بردمش روی تخت.
کنارش خوابیدم و گفتم:
– تا حالا کسی بهت گفته خیلی لوسی؟!
بغض کرده مشتی به سینم کوبید و جواب داد:
– من لوس نیستم فقط زیادی از آمپول می‌ترسم ترجیح می‌دم سال ها این زندگی سخت و داشته باشم ولی آمپول نزنم!

از حرفاش اخم کردم؛ یعنی من و نمي‌خواست؟! این زندگی انقدر براش سخت بود؟!

– بس کن ساغر حوصله این حرفات و ندارم به وقتش حالیت می‌کنم خودکشی و این کارای بچه گانه یعنی چی!

دلم می‌خواست فقط نوازشش کنم و به پوست نرمش بوسه بزنم تا خوابش ببره ولی خودش رو اعصابم خط می‌کشید و نمی‌زاشت باهاش خوب باشم!

با بغض خواست از جاش بلند شه که انگار سرش گیج رفت و نتونست؛ با کله داشت زمین می‌خورد که دست انداختم دور کمرش و کشیدمش روی تخت.

اشک از چشماش روان شد و کی انقدر ساغر دل نازک شده بود؟!
پوف کلاقه ای از دست این دختر کشیدم و دستم و کلافه تر لای موهام کشیدم.

جنین وار توی خودش جمع شده بود و همچنان گریه می‌کرد؛ بین هق هق های ریزش گفت‌:
– رفتار من بچگونه اس؟! کدوم بچه ای تو این هم کار می‌کنه هم خرجی خونه می‌ده هم درس می‌خونه هان؟
کدوم بچه ای مثل من بدبخته؟! توی این سن باید انقدر بدبختی داشته باشم؟

– اصلا تو بگو کدوم بچه ای به استادش سرویس می‌ده و زنش و تر و خشک می‌کنه… کی مثل منه؟ کی مثل من بدبخته؟کی…

نفس عمیقی کشیدم و غیر منتظره دست دور تنش انداختم و بغلش کردم؛ چون انتظارش و نداشت حرفش قطع شد و صدای هق هق هاش بلند شد.
– هیش…

سعی کردم کمی آرومش کنم و بدنش و گهواره وار تکون دادم تا آروم شه و خوابش ببره.

وقتی دیدم کمی چشماش خمار شد و اشک هاش بند اومد روی تخت خوابوندمش چون نشسته بودیم کمرش درد می‌گرفت با این که به من تکیه زده بود ولی دراز کشش کردم که راحت تر بخوابه!

صدایی نامفهموم از بین لب هاش خارج شد که اعتنا ندادم و محکم بغلش کردم.

وقتی که ساغر شروع کرد به حرف زدن از خوش تازه یادم اومد که این دختر چه سختی هایی که نکشیده و چه درد و رنجی که ندیده!

صدای نفس هاش آروم آروم منظم شد و انگار به خواب رفت.
خواب عمیق… نگاهم و از چهره قشنگش و چشماش دادم؛ هنوز از گریه اش صورتش خیس بود.

#ساغر

به سختی چشمام و باز کردم؛ ضعف بدی تو وجودم بود و چشمام مدام سیاهی می‌رفت؛ نق کلافه ای زدم و بهونه گیر هامون و صدا زدم.
– هامونننن.

هامون با تعجب در اتاق و باز کرد و با دیدن سر و وضعم لبخند زد.

– سلام خوشگل خانم خوب خوابیدی؟ چرا بی حالی؟ این همه خوابیدی نق هم می‌زنی دختره شیطون!؟

بیش از حد بهونه گیر شده بودم که روی تخت دوباره خوابیدم و بهش کردم؛ دلم می‌خواست هامون نازم و بکشه و واقعا چرا همچین کاری می‌کردم؟!

اون که نمی‌اومد سمت من چرا خودم و کوچیک کردم؛ لعنت بهم نباید این رفتار و نشون می‌دادم؛ چند لحظه ای چشم بستم و تازه قضيه خودکشی کردنم یادم اومد!

با ترس خواستم از روی دست دردناکم بلند بشم که هامون با حوصله دستم و از زیر تنم بیرون کشید و روی بدنم گذاشت.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
اشتراک در
اطلاع از
guest

16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Arshida
Arshida
2 سال قبل

دوستان کسی از رمان استاد متجاوز من خبری داره؟

سما
سما
پاسخ به  Arshida
2 سال قبل

من دو روز پیش تو لیست رمانای ناوز لند دیدمش ولی قیمت داشت باید بخریش

Arshida
Arshida
پاسخ به  سما
2 سال قبل

آها مرسی عزیزم💕

سما
سما
2 سال قبل

نویسنده جان یکم زودتر این رمانو تمومش کن بره خدایی داره بی مزه میشه من دو ماه اصن نخوندم بعد دو ماه گفتم دیگه تموم شده اونوخ اومدم میبینم فقط چار پارت گذاشتی قلمت خوبه ولی تنوع کمی داری تو رمانت و همش بین دو مکان خونه و دانشگاه درگیری در حالی که میتونی از مسافرت رستوران شهربازی و پارک هم استفاده کنی تنوع و کارایی که تو زندگی واقعی انجام میدیم در کنار روابط مکمل و قشنگن امیدوارم نظرمو تو نوشتنت استفاده کنی

112435147807998958930
112435147807998958930
2 سال قبل

عالی

یلدا
یلدا
2 سال قبل

همه رمان آنلاین شده مثل شبکه جم بابا یکم واقعیت هم بگید بعدشم من موهام سفید شد این رمان تموم نشد😑یچی بنویسین که آدم ت زندگی ازش استفاده اول های رمان بهتر بود

نیوشاss
نیوشاss
پاسخ به  یلدا
2 سال قبل

گُلم فقط شبکه های ماهواره و فیلم•سریالهای خارجی نیستن که سینما و نمایش خانگی خودمون دسته کمی از فیلم•سریالهای ترکی ندارن
( البته من خودم دوستدارم مشکلی ندارم فقط به نظرم بهتره یادبگیرن مانند فیلمها هشدار 🔞 بزنن )

Mina_1987
Mina_1987
2 سال قبل

خدا نصیب ما هم بکنه والا😐
ناموصن اینقد لوس😐

زهرا
زهرا
2 سال قبل

اقا دو پارت بزار لطفاااااااا

کیاناااااا
کیاناااااا
2 سال قبل

من نمدونم چی بگم 😐😂
چی بگم؟؟
چی نگم؟؟
عععععه؟؟
ساغی خانم لوس نبود فقط داشت خودشو واسه عشقش لوس میکرد کلی رمان خوندم تا به این نتیجه های گرانبهاااا رسیدم😶😐🤣😂

ayliiinn
عضو
2 سال قبل

عوق لوس!

Noora
Noora
پاسخ به  ayliiinn
2 سال قبل

بسی موافقم 😂😂
دیگه وا من اصلا یادم رفته این رمان چی بود اصلا

ayliiinn
عضو
پاسخ به  Noora
2 سال قبل

هعییییی!

Rrr
Rrr
2 سال قبل

ساغر جدید چقد قرفر داره همه اشم اشکش دم مشکشه 😁😁
هامونم جدیدا بی اعصابتراز قبل شده

sara
sara
2 سال قبل

وای چقدررررررررررررررررررررر زیاد من کی اینا رو بخونم :/

im_fatemehh
im_fatemehh
2 سال قبل

خیلی زیاد بود واقعا ممنون😐😅

دسته‌ها

16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x