رمان عشق با چاشنی خطر پارت 22

3
(2)

 
کیان:صد بار بهت گفتم من داداشت نیستم آرام من همیشه عاشقت بودم و هستم من نمیتونم تو رو از دست بدم آرام من نمیتونم بزارم تو با اون پسره ازدواج کنی. الان فرصت خوبیه نه؟ معلومه که فرصت خوبیه الان هیشکی خونتون نیست ما میتونیم با هم بخوابیم و وقتی همچین اتفاقی بیوفته دیگه تو دختر نیستی و نمیتونی با اون پسره ازدواج کنی و مجبوری با من ازدواج کنی تو میشی برای من برای خود خودم
سرم از حرف هایی که میزد سوت کشید من همیشه کیانو به چشم داداشم میدیدم و اون حرف از عشق میزد نمیتونست همچین چیزی رو قبول کنم مخصوصا این که حرف از تجاوز میزد و میخواست منو خراب کنه نه نمیتونستم. یه قدم برداشتم عقب که کیان یه قدم اومد جلو من یه قدم رفتم عقب و اون یه قدم اومد جلو من رفتم عقب تا خوردم به دیوار از اینجا به آشپزخونه دید نداشت و من فرصت خوبی داشتم تا قبل از این که اشکی متوجه بشه و آبروم بره آرومش کنم
_کیان آروم باش تو الان عصبی هستی نمیدونی چی کار میکنی
کیان:من که عصبی نیستم ببین ببین چقدر آرومم قراره بهترین لحظات زندگیمون رو رقم بزنیما چرا باید عصبی باشم
_کیان چرا همچین میکنی تو داداشمی کسی که با خواهرش همچین کاری نمیکنه
کیان:خفه شو آرام خفه شو من داداشت نیستم
_باشه باشه ولی میتونیم با آقاجون حرف بزنیم و راضیش کنیم
کیان:راضی نمیشه من باهاش حرف زدم راضی نشد که نشد حتی التماسش کردم به پاش افتادم اما قبول نکرد. اون میدونست دوست دارم برای همین فرستادم رد نخود سیاه
_بیا دوباره سعی کنیم خب؟
کیان:نه حرف زدن فایده نداره اما کاری که من میگم جواب میده
_اما اینجوری من ازت متنفر میشما
کیان لبخندی زدو گفت:اشکالی نداره فاصله عشق تا نفرت اندازه یه تار مو هستش بعد عاشقم میشی
آروم نمیشد که نمیشد خواستم از زیر دستاش در برم که دستاشو گذاشت کنارم و بعد لباشو و اورد نزدیک که بزاره رو لبام که سرمو کج کردم دیگه نمیتونستم تحمل کنم صبرم تموم شده بود و انگار دیوونه شدم که هیستریک شروع کردم به جیغ زدن و اشکیو صدا کردن تنها کسی که میتونست بهم کمک کنه فقط اشکی بود چون صدام به کس دیگه ای نمیرسید. کیان دستشو از روی دیوار برداشت و چونمو گرفت و به زور صورتمو برگردوند سمت خودش و دوباره خواست بیاد جلو
که اشکان اون دستی که چونمو گرفته بود و گرفت و پیچوند جوری دستشو پیچوند که صدای شکستنشو با گوشام شنیدم نگام افتاد به اشکان که عصبی بودو چشاش سرخ سرخ شده بود و رگ گردنش زده بود بیرون وبعد کیانو با یه حرکت پرت کرد رو زمین اینقدر شوکه بودم که زانو هام تا خورد و با زانو پخش زمین شدم. کیان تو مهارت های رزمی فوق العاده بود و فکر نکنم که اشکی حریفش بشه خواستم بلند شم برم سمت خونه آقاجون کمک بخوام که دوباره خوردم زمین اشکان اومد سمت من که کیان از جاش بلند شد و دویید سمت اشکی.
_پشت سرت

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (10)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehr58
mehr58
1 سال قبل

واویلا 😯 

Nahar
Nahar
1 سال قبل

چ شدددد😐😐😐😐 کیان چیپ احمققققق الان من گفتم کیان ارام رو مثل خواهرش میدوستتتهههه😐😐👀

زهره
زهره
1 سال قبل

تشویق کنید هوهو اشکان هوهو اشکان

آراد
آراد
1 سال قبل

ودفاک

Eda
Eda
عضو
1 سال قبل

چقدر کم😭😢

M.h
M.h
1 سال قبل

بد جا تموم شد

Adrina Rad
Adrina Rad
1 سال قبل

چ شود چقدر خاطر خواه داره 😂

لادن
لادن
پاسخ به  Adrina Rad
1 سال قبل

دخترای نقش اصل رمان ماشالا دستشون پره برگه😂

Maaayaaa
Maaayaaa
1 سال قبل

اشکان ما یه پا قهرمانه😂

M.h
M.h
پاسخ به  Maaayaaa
1 سال قبل

اوهوم اوهوم🤣

🍭GHAZAL💙
🍭GHAZAL💙
پاسخ به  Maaayaaa
1 سال قبل

😂😂😂ماشاالله ماشالله

دسته‌ها

11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x