رمان عشق صوری پارت 239

5
(1)

 

کشوی میز رو با خشم کشیدم سمت خودم و وسایل داخلش رو یکی بعداز دیگری انداختم تو جعبه.
دماغمو بالا کشیدم و چشمهامو رو هم فشردم تا اشکهام سرازیر نشن رو صورتم اما…اما من با بغض گیر کرده توی گلوم چیکار میکردم !؟
اونو چه جوری نگه میداشتم تا تبدیلش نشه به لرزش صدا؟
تا تبدیل نشه به گریه!
نشه هق هق….
کشو رو بستم و اینبار ادکلنهای جلوی اینه رو ریختم تو جعبه.
ننگ به این زندگی…!
برام پیامک اومد.چون حدس میزدم شیوا باشه نخواستم که نسبت بهش بیتفاوت بمونم.
پیامش رو وا کردم و خوندم:

“هر دختری بهش چپ نگاه کرد حسابش باخودم.
نگران نباش!
دو دستی نگهش میدارم آخه کمبود و بحران شوهر داریم.
راستی…فیلم تالاری که برای عروسیمون رزرو کردیمو واست میفرستم.
از همین حالا واسه جشن عروسیم آماده شو…”

اشکهام چکیدن رو تلفن همراه.
دلم میخواست خوشحال باشم اما نمیتونستم.
من داشتم به قهقهرا میرفتم.
داشتم زیر تحمل اینهمه فشار روحی روانی له و مچاله میشدم!
به کی باید این حرفهارو میزدم ؟ با کی باید درد و دل میکردم !؟
تلفنمو انداختم تو جعبه و اینبار به سراغ کمد رفتم که همون موقع در باز شد و فرهاد اومد داخل.
کتش رو از تن درآورد و حین شل کردن کرواتش گفت:

-اون حرفها چی بود به مامان و رزا زدی؟

پوزخندی زدم و گفتم:

-هه! بزرگترشونو فرستادن واسه دعوا ؟؟؟

جلوتر اومد وگفت:

-رزا میگه کلی بهش توهین کردی.مامان هم تائید کرده پس ازت نمیپرسم راست میگن یا دروغ فقط ازت میخوام دست از این رفتارهات برداری شیدا!

سرم رو چرخوندم سمتش و با نفرت و خشمی که همیشه در تلاش برای سرکوبش بودم بهش خیره موندم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

5 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.9 (8)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
IMG 20240402 203051 577

دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند 4.8 (12)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
black girl
black girl
1 سال قبل

من اولش طرف شیدا بودم ولی دیگ حالم ازش بهم می خوره
چقدر احمق و بی عرضه و حال ب هم زنه حالم از زنای ضعیف مثل این ب هم می خوره
جلسه این همه بلا سرش بیاد چون به هر خری اجازه هر گوه خوری ایو میده

♡♡♡
♡♡♡
1 سال قبل

هوفففففففففف این چه وضعشه دو ساله این رمان هنوز تموم نشده لامصب زورت میاد دوتا خط بنویسی آخه اقققققق رمانت خیلی خوب و هیجانی ولی خیلی طولش میدی .
خود نویسنده هم که هیچوقت نمیاد جواب ما رو بده😑😑😑😑😑

سمیه
سمیه
1 سال قبل

وای خدا باورم نمی شهههه…داره تموم میشههههه.همینیهههههههه…طلاققققققق…وای خداا…خیلی خوب شد‌ اصلا…خود فرهاد طلاقش میده….راحت شدم خود شیدا که عرضه نداره….بزار راحت توافقی طلاق میگیرن…..خلاصصصصص…هونولولو…وای این رمان داره تموم میشه

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

پسره ی احمق بی شعور…… تو رو خدا نویسنده جان… جان مادرت ول کن بس ماحرص خوردیم خسته شدیم… خلاصش کن این زندگی نکبتش

Narges Sharify
Narges Sharify
1 سال قبل

چقدر این مرتیکه بیشوره عه عه

حالا هرکی
حالا هرکی
1 سال قبل

حاجی ما رمان بخر نیستیما!لطفا بفهمین اینو…

Maysa
Maysa
1 سال قبل

بخدا آدم گدایی کنه بهتر از این تحقیره خاک ت سرش

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

الان یه کتک مفصله دیگه هم نوش جان میکنه همش تکرار تکرارتکرار وااای که چقدر قسمت شیدا خسته کننده و کسله الان نزدیک دوساله همینه پارتهای مربوط به شیدا. نویسنده نمیدونی چیکار کنی قسمت شیدارو ما راضی هستیم یه جوری نیست و نابودش کنی و راحتمون کنی.

سارینا
سارینا
پاسخ به  Bahareh
1 سال قبل

واقعا. منم از این شیدا و داستان زندگیش بدم میاد. این که اول و آخرش میخواد بره سر برادرشوهره خراب شه. حالا این داستانهای الکی خیانت و هوو و کش دادنها دیگه چیه

شيوا
شيوا
1 سال قبل

بيعرضه والا من اعصابم از دستش داغونه خب برو يه شهر يا كشور ديگه گدايي كني بهتر از اين تحقيره اين نويسنده هم يه خواهرو خوشبخت كرد يكي رو كاملا بدبخت

Baran17
Baran17
1 سال قبل

سلام ممنون بابت رمان ولی فکر نمی کنید برای یه رمان ۱ سال و نیم زمان زیادیه؟؟؟لطفا پارت ها را طولانی کنید.

ارزو
ارزو
پاسخ به  Baran17
1 سال قبل

خدا از دهنت بشنوه:))))

Nahar
Nahar
1 سال قبل

رزا این شیوا رو بنداز بیرون تا مام از دست این چسناله هاش راحت شیم
و هم ت ب این فرهاد عتیقه میرسی ک خدا خوب در و تخته رو باهم جور کرده

سمیه
سمیه
پاسخ به  Nahar
1 سال قبل

میدونید چی جالبه……فرهاد روز بعد از ازدواجشون به شیدا انگ هرزه بودن زد حتی برداشت دکتر…
عین سگ از اینکه شیدا قبل از اون با کسی دیگه ب
بوده باشه عصبی بود….اما خب نویسنده جالبه که فرهاد میدونه این رزا هرزه اس و ممکنه که بچه خودش نباشه..انا ازش حمایتم میکنه….اصل رمان طنزز

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x