رمان عشق صوری پارت 240

5
(1)

 

حالا دیگه حای دیدنش هم حالمو بد میکرد.
هیچ ویژگی و خصلتی در این مرد نمی دیدم که بخوام این شرایط رو تحمل کنم.
هیچ امیدی…
هیچ دلخوشی ای….
داشتم فرسوده میشم.فرسوده و زهوار دررفته!
دندونامو روهم سابیدم و بی مقدمه گفتم:

-هر کاری بخوای انجام میدم و هرچی بگی میگم چشم فقط در حقم یه کار کن…

پیش از اینکه کرواتش رو کنار بزاره به منی که اون حرفهارو زده بودم خیره شد و بعد هم پرسید:

-چی !؟

با نفرت جواب دادم:

-نه سراغم بیا و نه تو گوشم حرفهای عاشقانه بزن و نه حتی جلو چشمم ظاهر شو!
همینکه به حال خودم راحتم بزاری ازت ممنونم!
فقط همین یه کارو درحقم کن!

سگرمه هاشو زد توی هم و تند تند پرسید:

-چراااا؟ هاااان ؟ چراا؟ چرا این حرفهارو بهم میزنی؟ چرا ازم دوری میکنی؟
مگه من شوهرت نیستم ؟
چرا باید همچین حرفهایی رو ازت بشنوم ؟

با صراحت جواب دادم:

-چون زندگی باآدمی مثل تورو نمیخوام….

پوزخندی زد و گفت:

-نکنه هوش و حواست جای دیگه اش که همش دنبال بهونه ای تا این چرندیات رو تحویلم بدی…؟

با غیظ گفتم:

-هر جور دوست داری برداشت کن….

چون اینو گفتم کروات و کتش رو با عصبانیت کوبوند رو تخت و داد زد:

-همیشه یا حرفهات گند زدی به اعصاب و زندگیم.همیشه…

دستهامو رو گوشهام گداشتم تاحرفهاش رو نشونم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حدیث گودرزی
حدیث گودرزی
1 سال قبل

شیدا حقشه این همه بلا سرش بیاد بره پزشک قانونی میتونه طلاق بگیره از طرف دولت یا وکیل هم بهش جا ومکان میدن وقتی بفهمن شوهرش کلا روانیه

sanaz
sanaz
1 سال قبل

خو خبرت بیشین زندگیتو مثل ادم بکن اههه😐💔🤦‍♀️

سارا
سارا
1 سال قبل

اها….بیا دوباره دعوا شد…….
ولی میدونین تقصیر شیدا بود از اولش فرهاد خب دوستش داشت ….خود شیدا باعث شد که هوو بیاد سرش خود شیدا بود که اجازه داد مادر فرهاد همچنان کارای خودشو ادامه بده میتونست اول مادرشو بدست بگیره یا بیاد عین مادر فرهاد گریه کنه و بگه مامانش چقدر باهاش بده….همه اینا تقصیر خود شیدا بود……حتی من لزومی تو رمان ندیدم که ازدوج کنه….خودش بود…اصلا میتونست راحت طلاق بگیره ولی نگرفت….
شیدا یه دختر احمقه که هر بلایی بیاد سرش حقشه ….چون میتونست زندگیش و بهتر کنه ولی نکرد….انگار همیشه منتظر کسی بود که بیاد نجاتش بده….شیدا میتونست بابت تک تک او کتکا حقشو بگیره اما نکرد چون یه احمق تره…احمق تره چون فرهاد فقط احمقه

nara
nara
پاسخ به  سارا
1 سال قبل

دست مریزاد عالی 😍😍

هانا
هانا
1 سال قبل

وافعا نویسنده با این مقدارپارت گذاشتن در این فاصله زمانی داره هم به شعور خودش هم خواننده توهین می کنه .دوست نداری ننویس کسی مجبورت نکرده ،مثلا نویسنده عزیز با این نحوه پارت گذاشتن کلاس رمانت رو بالا نمی بری بلکه ارزش خودت رو میاری پایین

بی اعصاب
بی اعصاب
1 سال قبل

بخدا خسته شدم اخه اینم رمان فقط دتا خط میخوام بگم خاک تو سرم که دارم این رمانو دنبال میکنم و البته هم خاک تو سر هرکی اینو پخش میکنه مگه قحطیه رمانه که فقط دوتا خط میزارین بعد چند روز هم یه پارت یک خطه میزارین اگه جنبشو ندارین نزارین شما ها هم دنبال کننده ها هی نگین فرهاد شیوا میوا نمیدونم چی از این کار باید بکنه خودش رمانه برای چی جنجالیش کردین تخیلیه خودتون کشتین واسه شیوا شیدا گور بابای هردوشون با نویسنده شون😡😡😡😡😡😡😡😡😡

بی اعصاب
بی اعصاب
1 سال قبل

بخدا خسته شدم اخه اینم رمان فقط دتا خط میخوام بگم خاک تو سرم که دارم این رمانو دنبال میکنم و البته هم خاک تو سر هرکی اینو پخش میکنه مگه قحطیه رمانه که فقط دوتا خط میزارین بعد چند روز هم یه پارت یک خطه میزارین اگه جنبشو ندارین نزارین شما ها هم دنبال کننده ها هی نگین فرهاد شیوا میوا نمیدونم چی از این کار باید بکنه خودش رمانه برای چی جنجالیش کردین تخیلیه خودتون کشتین واسه شیوا شیدا گور بابای هردوشون با نویسنده شون😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡

جانان
جانان
1 سال قبل

میگن کت بده کلاه بده دو قورت و نیم بالا بده
حکایت فرهاده
آخه مرتیکه یکی نیست بهت بگه تو هرز پریدی ثمره هرز پرینت رو اوردی جلو چشم شیدا اونوقت به شیدا میگی هوش و حواست پی یکی دیگه اس
دوست دارم جوری فرهاد رو بزنم که با برف سال دیگه بیاد پایین

یه نفر ....
یه نفر ....
پاسخ به  جانان
1 سال قبل

حرص نخور شیرت خشک میشه😄😄

nara
nara
1 سال قبل

شیداهم احمقه😐😐😐

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x