رمان عشق صوری پارت 242

3.3
(3)

 

تا اینو گفت باز مثل دیوونه ها از شدن غم شروع کردم خندیدن.گاهی مثل الان حس میکردم اون فکر میکنه من بچه ام!
حتی بدتر…یه احمق!
چه نقشه هایی می ریخت.
گمونش دختری که از خیلی وقت پیش دندون تیز کرده واسه خود فرهاد و خونه زندگیش به این سادگی ها ولش میکرد!

سرم رو با تاسف تکون دادم و گفتم:

-تو واقعا باخودت چی فکر کردی جناب آقای فرهاد معتمدی!؟ هاااان ؟
به خیالت دختری که واسه این شرایط دندون تیز کرده و از همین حالا داره منو مثل یه حریف از میدون مینداره بیرون بچه اش رو دو دستی تقدیم من میکنه و خودش از اینجا میره و پشت سرش رو هم‌نگاه نمیکنه ؟
نه اون اینکارو میکنه و نه من علاقه ای به نگهداری از بچه ی یکی دیگه دارم!

دستمو گرفت و با تنگ کردن چشمهاش پرسید:

-تو چرا به من اعتماد نداری؟

هه! حرف از اعتمادمیزد.
اشاره ای به دور و اطراف کردم و گفتم:

-وصغمو ببین !؟ ببین…دارم وسایلمو جمع میکنم تا برم جای دیگه و این اتاق رو واسه مادمازل خالی کنم بعد تو دم از خوب شدن اوضاع میزنی!؟
دم از اعتماد؟
اونم وقتی که دسته گلت واسه همه رو شد…یه زن باردار!
متاسفم…من به هیچکی اعتماد ندارم!خصوصا تو

خم شدم.حعبه ی وسایل و لباسهارو برداشتم و بعدهم از اتاق بیرون رفتم.
این شرایط مثل تن دادن به ذلت و خاری بود.
مثل که نه…واقعا تن دادن به ذلت بود و فقط نمیدونستم قراره چی پیش بیاد بعد از این و مرحله ی بعد از بیرون انداختنم از این اتاق چی هست!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
aks darya baraye porofail 30 scaled

دانلود رمان یمنا به صورت pdf از صاحبه پور رمضانعلی 2.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     چشم‌ها دنیای عجیبی دارند، هزاران ورق را سیاه کن و هیچ… خیره شو به چشم‌هایش و تمام… حرف می‌زنند، بی‌صدا، بی‌فریاد، بی‌قلم… ولی خوانا… این خواندن هم قلب های مبتلا به هم می خواهد… من از ابتلا به تو و خواندن چشم‌هایت گذشته‌ام… حافظم تو را……
aks gol v manzare ziba baraye porofail 43

دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم…
55e607e0 508d 11ee b989 cd1c8151a3cd scaled

دانلود رمان سس خردل به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه . روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی
علی
1 سال قبل

مدرسه‌ها باز شد و این رمان تمام نشد 🤣

فاطمه
1 سال قبل

سلام عزیزان…. اگه دوس دارین رمان توپ بخونین و حالشو ببرین برید معجون رو بخونید ـدم این نویسنده گرم. ـواقعا رمان نوشته

♡♡♡
♡♡♡
1 سال قبل

واقعا براوو عالی بود خسته نباشید دستت دردنمیگیره اینقدر تایپ میکنی😑😑😑 بعد از دوسال از اتاق رفت بیرون😐😐

Queen
Queen
1 سال قبل

خاک تو سرتتتت شیدا خااااک به جای اینکه بمونه پیش اون فرزام یا واقعا فرار کنه مونده پیش اون بیشورر

بی اعصاب
بی اعصاب
1 سال قبل

شیدا میگه فرهاد قکر میکنه من احمقم…خب هستی دیگه..احمقققق…والا …میگه چی قرار پیش بیاد…یه جوری میگه انگار دست و پاشو بستن نمی تونه بره طلاق بگیره…خودش عین کنه چسبیده به خونه فرهاد و ول نمی کنه

sanaz
sanaz
1 سال قبل

یعنی یکم عشوه خرکی این بلد نیست خاک تو سرش کنم😐💔

جانان
جانان
1 سال قبل

فک کنم فرهاد سنتی و صنعتی با هم میزنه با این حجم از توهمات
بابا فرهاد ساقیتو عوض کن از موتوری جنس نگیر

نیلو
نیلو
1 سال قبل

بعدش طلاق شیدای عزیز😂💔

Sheyda
Sheyda
1 سال قبل

چقد احمقه شیدا من باشم رومخش راه میرم طلا ملا بخره خونه اینا بخره به اسمم با لوس شدنو اینا بعد بند و بساطمو جم میکردم ول مبکردم این پدر سگو

باز دوباره میره خونه فرزاد چسناله میکنه میگه عه برم پیش کی چیکار کنم برمیگرده باز شبیه جوجه اردکه والا

نویسنده ایسگامون کردی واقعا؟یا زیادی ساده ای؟😑

nara
nara
1 سال قبل

ای ایشالا از این خونه هم بندازنت بیرون تادل من خنک شهههههه اخه احمقققق خل وضع حیفه این کلمه احمق رو بهت بچسبونن
ب جایی ک بری پیش اون فرزاد و زرتی بزنی زیر گریهههه میتونستی بری ی‌ شهر دیگه😐😐

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x