_ این چند ساله هرررچی پشتم حرف زدید
هیچی نگفتم و تحمل کردم ولی این
بار دیگه با دفعه های قبل فرق داره
بحث دخترم درمیونه اگه یه بار دیگه
بشنوم یکیتون پشتم یه کلمه حرف زده
چاقو رو برمیدارم زبونشو از حلقومش میکشم بیرون پاره اش میکنم فهمیدید یاااااا نه؟؟؟؟؟؟
همه زنایی که دورم جمع شده بودن
خشکشون زده بود و جرات نمیکردن یه
کلمه حرف بزنن
سمیه مسئول کارگاه سمتم اومد و با
اخمای درهمی گفت :
_جریان این سر صداها چیه نازی ؟؟!
پوزخند صداداری زدم و با اشاره ای به
سارا گفتم :
_از ایشون بپرس که مفتش من شده
سمت سارا رفت
_نازی چی میگه سارا ؟؟
سارایی که حالا با ترس نگاهم میکرد
نگاه ازم دزدید و گفت :
_هیچی !!
_هه بار دیگه غلط اضافی ازت نبینم
وگرنه قول نمیدم اینطوری آروم بمونم
خم شدم و گندمی که یک بند گریه
میکرد رو به آغوش کشیدم
_آروم باش مامان تموم شد
دستاش رو محکم دور گردنم حلقه کرده
و با ترس سرش رو به سینه ام چسبونده
بود
همه این سالها آروم بودم و سعی کردم
زندگی پر از آرامشی برای گندم محیا
کنم ولی اینطوری که پیدا بود اونا
نمیخواستن بزارن من راحت باشم و
کاری به کارشون نداشته باشم
همین که میخواستم از جمعشون فاصله
بگیرم صدای پچ پچاشون بالا گرفت
ایستادم و با خشمی که درونم زبونه
میکشید به سمتشون برگشتم که همگی
خفه خون گرفتن و توی سکوت خیره ام
شدن
_بار آخره که دارم بهتون میگم پا روی
دُمم نزارید و تهدیدم رو جدی بگیرید
چون اصلا به نفعتون نیست
تا حالا این روی من رو ندیده بودن
پس ناباور و با ترس خیرم شده و پلکم
نمیزدن
بی اهمیت بهشون وارد حیاط شدم و
با عجله سمت روشویی رفتم و شروع
کردم به شستن صورت گریون گندمم
_قربونت برم عزیزدل مامان گریه نکن نفسم
میون گریه هاش بریده بریده گفت :
_ما…ما
_جانه ماما گریه نکن درد اون چشمای خوشگلت به جونم
اشک گوله گوله از چشماش سرازیر شده
بود و قلبم رو تیکه پاره میکرد بغلش
کردم و اینقدر تکونش دادم و در گوشش
حرفای آرامشبخش زدم
که بالاخره خوابش برد
اونم چه خوابی … مدام توی خواب
تکون میخورد و میپرید
دیدن این حالت هاش داشت داغونم
میکرد
و تمرکزی روی کارم نداشتم که سمیه
عصبی سمتم اومد میدونستم باز
میخواد بداخلاق بازی دربیاره و
بازخواستم کنه
طبق انتظارم با تمسخر گفت :
_میگم میخوای امروز رو اصلا کار نکن
اشاره ای به گندم کردم
_مگه نمیبینی حالش خوب نیست ؟؟
دست به کمر شاکی جلوم ایستاد
_مگه ما ازت خواستیم بچتو سر
کار بیاری ؟؟ اصلا بگو جای بچه
اینجاست ؟؟
_میدونی که کسی رو ندارم تا ازش
مراقبت کنه
بی وجدان گفت :
_این دیگه به من مربوط نیست !!
عصبی نگاهش کردم
حیف که به این پول برای پس انداز و
آینده گندم احتیاج داشتم وگرنه همین
الان از اینجا میرفتم
لعنتی مقصر خودم بودم که هیچی از
پولایی که گاوصندوق عباس نجم
دزدیده بودم رو نداشتم یعنی بیشترش
رو که داده بودم نَیِرهه برای درمان خاله
طلعت
بقیه اش هم که توی حسابی بودن و
تموم چند باری که از آراد جدا شدم و بی
خرجی مونده بودم مجبور شدم خرج
کنم
فقط ازشون چند تیکه طلا مونده بود
که برای گندم کنار گذاشته بودم و الانم
پیشم نبودن ، بودن هم نمیتونستم
خرجشون کنم چون اونا برای آینده گندم
بودن
پس برای گذروندن زندگی خودم و
دخترم مجبور بودم توی این خراب شده
کار کنم تا مبادا یه وقت دستم به کار
خلاف بره
فصل اول هس
مرسی ممنون ♥️🙏
از کجا خوندی بگو ما هم بخونیم لطفااااا 🙏
میشه آدرس سایت یا کانال رو بدی
لطفا
مگه نه اینکه از اول مهر پارت داشتیم پ کو🥺
نازی چقدر ناز شده😂😂😂
الان خدایی این همون دختره که چاقو گذاشت زیر گلو آراد؟😂😂
آرادم کوجایییی بیا زنت دلبری شدی واسه خودش😂😂
والا گل گفتی😂😂😂اراد کجاس هیی
مث اینکه نازی جون آب ندیده بود وگرنه آب بار خوبیه 😂
نگووو خدا نکنح من عاشق ارادم هستم😐😂
سلام پارت هشت کی میاد من تا پارت هفت خوندم پس بقیه ش کو
اصلا آراد کیه منکه یادم رفته بکل جریانو
آراد شوهر نازیه که استادش بود اولش به عنوان معشوقه میخواستش بعد عاشقش شد بعدش فهمید نازی واسه انتقام گرفتن بهش نزدیک شده باهاش بد رفتاری کرد نازیم بدون اینکه بش بگه حامله اس در رفت😂
50 پارت فصل اول رو خوندم فهمیدم آراد بی عرصه است و بی دست و پا اصلا نمیدونه چطوری مشکلاتش رو حل کنه!اصلا بزرگ نشده!از طرفی رمان بسیار چرت تر شد یعنی یک مرد نمیدونه تو جامعه حقش رو بگیره؟!نمیتونه با وکیل مشورت کنه؟ نمیتونه از کار خلاف پدرش فاصله بگیره؟از اون بدتر نویسنده واقعا ارزشی واسه مخاطب قائل نیست مثل فیلم ترکیه نکنید پر محتوا و تاثیرگذار بنویسید🍁
امیدوارم فصل دوم به معنای واقعی فوق العاده باشه⭐
مطمعن هستین نویسنده زنده هست چن سال دیگ میخای بزارییی؟
بچه ها نویسنده باید پارت بده ک فاطمه بزاره
چی میشه اگه زودتر پارت بزارین آخه؟😐
پس کو پارت 8؟
نویسنده عزیز لطفا از آراد هم بزار
آراد با اون دختره ازدواج کرده 😃 احتمالا
فک نکنم کسی دوست داشته باشه
ببین چقدر منفی خوردی 😂
اراد روبزارید دیگ همش نازی نازی
لطفا دیگه ملت رو نزار تو خماری پارت😊
آراد بیاد بیاد هیجان انگیز میشه
پس کی اراد میاد بابا نازی پیر شد دیگع 😐 😂