خندیدم-مث سگ داری دروغ میگی
-دروغ نمیگم بخدا حتی میتونم همین الان کاری کنم ک رفیقم با دوست دخترش بیاد و بهت بگه که اشتباه برداشت کردی
-کاری نکن که بیاد، به زودی میرم تهران اونجا میبینمش شاید اگر بفهمم اشتباه متوجه شدم، ببخشمت اما هیچوقت دوباره باهات نمیشم هیچوقت فهمیدی؟
اشکی که توی چشماشه رو دیدم اما مهم نبود من خیلی وقته احساساتم مرده نمیتونست بعد از اون بیاد دنبالم؟نمیتونست یک هفته بعدش بیاد؟ اصا یه ماه دیگه؟ اصا یه سال؟ چرا من دوسال این همه زجر کشیدم؟ چرا هیچکس نگفت داری اشتباه میکنی عسل؟با دو رفتم سمت خونه و در باز کردم و داد زدم
-شما همتون میدونستید چرا زودتر بهم نگفتید هانننن؟ چرا من دوسال عمرم و تباه کردم؟ چرا این همه خاستگار رو رد کردم چون میترسیدم دوباره بهم خیانت بشه هانننن؟ چراا نگفتید شما که میدونستید چرا نگفتید؟ الان شاید با همونا یه زندگی خوب داشتم، چرا نگفتید بهم؟چرا… چرا
گلوم میسوخت، صدام گرفت، عصبی بودم خیلی عصبی بودم
عمو سامان اومد سمتم
-نیا نیاااا
مامان اومد با داد بیشتری گفتم
-نیا از کی میدونستید ها؟
نگام رفت رو سپهر، اونم میدونست مطمئنم
رفتم یقش رو گرفتم
-توعم میدونستی نه؟میدونستی؟؟؟آرهه؟
رفتم سمت سهند
-توعم میدونستی هوممم؟
همتون میدونستید اما نگفتید آره؟گذاشتید الکی الکی دوسال تمام تو لجن دست و پا بزنم آره؟
میگفتم و میگفتم و همینجوری اشک میریختم از این ناراحت نبودم ک اشتباه متوجه شدم از این ناراحت بودم چرا زودتر بهم نگفتن…
علی اومد تو
رفتم سمتش
داد زدم – تو چرا نیومدی دنبالم نگفتی؟چرت نگفتی؟خوشحال بودی دو سال زجر کشیدم؟دوسال عین مرده ها زندگی کردم، دوسال کم نیست لعنتی
با مشت هام میکوبیدم به سینش و گریه میکردم اونم گریه میکرد
علی-عسل بخدا اومدم بخدا اومدم نخواستی گوش بدی، فکر کردم دیگه منو نمیخوای رفتم ترکیه عسل خواهش میکنم عسل
چشمام سیاهی رفت و بیهوش شدم
پ.ن:بابت تاخیر معذرت میخوام،لطفا نظر خودتون رو کامنت کنید.
خودش زود قضاوت کرده خودش به عشقش اعتماد نداشته خودش مهلت حرف زدن نداده بعد الان طلبکار همس؟
چه چرت
والا خب شروع رمان خوب نبود زیاد هم باحال به نظر نمیاد طرز نوشتن و توصیف کردن هم خیلی ساده و ابتدایی هسته
عالی بود منتظر ادامه اش هستم
رمان عالیه لطفا همیشه بزاد
و البته زیاد ترش کن اخه خیلی کمه
میشه؟
😍
چشم
مرسی عسل جون 😍
عسل جان رمانت عالیه 👌
فقط میشه بگی چجوری توی سایت رمان میزاری؟ اخه منم یه رمان دارم که نصفشو نوشتم ولی دلم میخواد نظر مردم راجب قلمم بدونم 🙂
باید با ادمین صحبت کنی تا عضوت کنه البته حالا یکم شلوغه و خیلیا توی صف هستن یکم طول میکشه
خوب میتونی یکی از پارتاش رو هم زیر رمانا یا چت روم بزاری تا درمورد قلمت بگن و البته کمکتم میکنن جایی مشکل داشتی🙃
پارت بذار دیگه ما منتظریما🥺🥺🥺💔💔
اگه هر رو طولانی بزارید که خیلی خوبه رمانت خوبه موفق باشی❤️
خیلی متشکرم چشم
پس دلارای چی میشه دیگه اونو پارت گذاری نمیکنید
عزیزم من اسمم عسله همونطور که فاطمه جان گفتن اسم نویسنده دلارای حنا هستش پس من نویسنده دلارای نیستم حتی یکی از طرفدارای این رمانم و نمی دونم. امروز که پارت گذاشتن 🙂
کم بود🥺
دیگه معذرت میخوام هول هولکی نوشتم ولی از فردا زیاد میشه😉
عه عسل خانم کم بودا😂😂
فردا جبران کنم؟هوم؟
ارررعععع باید بکنی😂😂♥️
امیدوارم تا اخر این رمان اینجوری نظرسنجی کنی 😂😁♥️
+رضایت خواننده برای نویسنده مهمه الکی نگاه نکنااا😂
😎😎
مرسی از قلمتون
عالیییی👍
سپاس🤍