63 دیدگاه

رمان نغمه دل پارت 14

4
(4)

بی بی اتاقمونو نشون داد و رفتیم داخل مائده روی لحاف گذاشتم

با مانتو گرمش میشد و بهتر بود درش بیارم

لباسشو با هزار بدبختی که بیدار نشه در اوردم و پتو رو انداختم روش خودمم لباس عوض کردم و خوابیدم

(مائده)

صبح که چشامو وا کردم دیدم تو اتاقم کم کم فهمیدم خونه بی بی ایم

محمد علی بغلم خابیده بود و دستش دورم حلقه بود

خجالت تموم وجودمو گرفت

_اقا؟

جابه جا شد و منو بیشتر به خودش فشرد داشتم خفه میشدم بلند تر گفتم:

_اقااا

بی حوصله و خابالو غر زد

_بله؟ یه دقه ساکت شو بچه

_بلند شین خفم کردین

چشاشو که باز کرد تازه فهمید چی گفتم و زود دستشو برداشت

منم خجالت زده چشامو بستم

_اتیش پاره لازم نیست خجالت بکشی، بلند شو یه چیزی بخوریم که بد گشنمه

لب گزیدم یعنی این مرد بیچاره از دیشب هیچی نخورده؟ خودمم خیلی گشنم بود و زود بلند شدم بعد از مرتب کردن خودم رفتم بیرون

به همه سلام کردم جمعیت زیادی نبودن، کسی رو نداشتیم

بی بی تا منو دید بغلم گرفت بغضم ترکید، هنوزم باورم نمیشد حاج بابام تنهام گذاشته

_مائده خانوم بیا یه چیزی بخور که جون داشته باشی گریه کنی

با صدای محمد علی به خودم اومدم و صورتمو شستم علی هم با بی بی صحبت میکرد و بی بی نگرانی های مادرانشو به علی گوشزد میکرد

چیزی از گلون پایین نمیرفت و چند تا لقمه به زور خوردم

_میخام برم پیش حاج بابام

اخمی کرد و گفت:

_یکم استراحت کن بعدا میبرمت

اشک تو چشام جمع شد وبا بغض گفتم:

_دلم براش تنگ شده خاهش میکنم

وقتی دید صورتم خیس از اشکه کلافه پوف کشید

اومد طرفم و بغلم گرفت

_باشه چشم میبرمت فقد اینقد گریه نکن

_ببخشید شما رو هم درگیر بدبختیام….

نزاشت حرفمو کامل بزنم

_این چه حرفیه؟ من شوهرتم هرکاری داشتی رو من حساب کن

یه ذره اروم شدم و از بغلش بیرون اومدم جدیدا خیلی بی حیا شده بودم

رفتم اتاق لباسامو بپوشم

(محمد علی)

کارام بهم گره خورده بود و باید میرفتم از یه طرفم این دخترو نمیتونستم رهاش کنم، بازم سر قبر اینقدر گریه کرد تا از هوش رفت، دختره دیوونه شده بلای جون من

تو مریض خونه روستا بودم که رضا زنگ زد، تازه صبح فهمیده بود حاج حسن فوت کرده

بدجوری دپرس شده بود

رضا ادم احساساتی بود و اگر تو محیط کار نبود حتما گریه میکرد

یه ذره باهاش صحبت کردم و قطع کردم

حال مائده بهتر بود و سرمش هم تموم شده بود، کمکش کردم بریم تو ماشین، تا برسیم یکم خابید، توی سرم هاش مسکن و خاب اور بود و باعث میشد برای چند ساعت از خیر گریه کردن بگذره

(مائده)

وقتی رسیدیم خونه بیدار شدم، کسی نبود جز بی بی بقیه هم هر از گاهی سر میزدن، اصلا میلی به غذا خوردن نداشتم و به زور علی چند قاشق خوردم

سردرد داشتم و خوابم میومد، محمد علی هم تو اتاق مشغول بررسی کاراش بود

منم تا سرم رفت روی بالشت خابیدم

صبح با صدای صحبت های محمد علی ازخاب بیدار شدم

_بیدار شدی؟

_سلام صبح بخیر

_بهتری؟

_بله خوبم

_بیا بریم بیرون رضا اومده

تعجب کردم، این مرد اینقدر مهربونه که بخاطر پدرم از تهران تا اینجا اومده

سلامی کردن و حال احوالی گرفتن از صورتش ناراحتی میبارید

_مائده خانم؟

_بله؟

_من باید برم

(محمد علی)

باید میرفتم کارام بدجور گره خورده بود و هیج جوره نمیشد نرم

دیشب تموم فکرم پیش مائده بود که چطور بزارمش و برم، اون همونطورم که من هستم مراقب خودش نیست وای به حال اینکه نباشم

وقتی بهش گفتم به طرز عجیبی جا خورد

حقم داشت این دختر بجز من کسی رو نداشت

_دارین میرین؟

_اره اتیش پاره، کارام پیچ خورده مجبورم

تو هم که نمیای؟

_نه من نمیتونن بیام اصلا

_باشه بمون تا چهلم منم سعیمو میکنم زودتر بیام

سری تکون داد

گوشی که به رضا گفته بودم براش بیاره رو سمتش گرفتم

_بفرما اینم بگیر هروقت کار داشتی بهم زنگ بزن

_نیازی نبود، دستتون درد نکنه

_نیاز که بود چون من اونطوری از بی خبریت دق میکردم

خجالت زده لب گزید، از اینهمه بکر بودنش خندم گرفت، موقع رفتن شده بود، محکم بغلش گرفتم، انکار میخاستم دلتنگی هامو که بعد رفتنم قراره بکشم تلافی کنم

با دلتنگی بهم نگاه میکردیم

رفتم و دلم موند پیشش، به رضا گفتم بشینه پشت رول و راه افتادیم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
اشتراک در
اطلاع از
guest

63 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Maedeh
11 ماه قبل

ادا 🌚دیدی پیدا کردم 😂🍭

Maedeh
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

چتارو😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ℰ𝒹𝒶

نویسنده

در انتظار تایید

پاسخ به خواننده ناشناس

 ۱۱ دقیقه قبل

چه اسم قشنگی🥺
چرا برا من نفرستادی😐🔪
اع😐🔪فقد اسم من باید جوجه رنگی باشه اسم اونو بزار جوجه خالی😂
نه همون جوجه رنگی فسقلی و… بگی بهتره😂😆
راستی میخاستم ازت اجازه بگیرم برای ادامه داستانم چون درمورد مریضیت هم هست
اگر راضی نیستی بگو یه داستان دیگه بجاش مینویسم
.
.
.

چشمات قشنگ میبینه فسقلی🥀
شرمند آبجی منو نکش البته به من ربطی نداره نوا از حال سارا و بچه اش پرسید منم براش عکسشو فرستادم پیرشدم آبجی حافظه ای دیگه برام نمونده قصور بنده رو ببخشید خانوم بزرگ😉
بله بله فقط اسم شما جوجه رنگیه اصلا بنده غلط بکنم اسم شما رو کس دیگه بزارم نه بهش میگم فندق دقیقا مثل فندق الان راضی هستی؟😂
راحت باش آبجی موردی نداره اون زمان که مخفی میکردم کسی خبر نداشت الان دیگه همه فهمیدن🤦‍♂️

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤣🤣🤣چشم جلو چشمام رو میگیرم فسقلی میتونی برای قسمت های صحنه دارش از نوا هم کمک بگیری😈😈😂😂
از دست تو وروجک چقدر خندیدم😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

باشه هرجور صلاحه😂
عزیزدلی آبجی❤🥀

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

من چرااااااااا😐😂من بچه خوبیم😐🍭

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

از دست شما دوتا وروجک😂😂😂

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

خجالت کشیدم ب خدا 😂🍭

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️😂😂😂😂خجالت نکش عمو جون 😂😂

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

چشم عمو علی 😂🍭

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

آفرین جوجه طلایی
🎈بیا اینم جایزه ات

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

خجالت کشیدم 😂

،،،
،،،
11 ماه قبل

سلام یاس درموردشیرگاوه من ی جایی خوندم ک شیرگاوخودش باعث پوکی استخوان میشه ونیازی نیس ک حتمابایدشیربخوریم بعدمیگ ک انزیم های هضم کننده شیردوسال اول هستش شیرمادری ک میخوریم دیگ برامون کافیه من میخوام دخترموازشیربگیرم شیرگاوبدم بهش واس همین ذهنم درگیرشده

،،،
،،،
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

لطفااگ کسی اطلاعات پزشکی داره ممنون میشم کمکم کنید🤗🤗

Maedeh
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

یادششششش بخیرررررر قبلا یکی بود کمک میکرددددددد

،،،
،،،
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

الان دیگ کمکم نمیکنه

Maedeh
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

درکش کنیم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

ببخشید بانو تازه متوجه کامنتتون شدم
این باور در مورد شیر گاو کاملا اشتباهه اتفاقا چه بزرگسال و چه کودک خردسال مصرف شیر براشون واجبه و جلوگیر از پوکی استخوان میکنه
دوستان توضیحات لازم رو دادن
میتونید سویق هم برای دخترتون استفاده کنید هم کمک میکنه که وزن بگیره و هم برای استخوان بندیش مفیده
سه شیره هم گزینه ی مناسبیه فقط در مصرف زیاده روی نکنید که موجب پوسیدگی دندان کودک میشه بعداز استفاده هم اگر خودتون میتونید دندون هاشو مسواک بزنید تا جلوگیری از پوسیدگی بشه

،،،
،،،
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

لطف دارین برادرمگ این دوتامیزارن شماسرتون خلوت شه ب درست میگین ولی مشکل وزنواین چیزارونداره راستش بچه اولمم دندوناش زودخراب شدبردیمش دندامزشک کودکان گف ک شیرک میخوره شبامیمونه تودهنش واس اونوحالادخترمم دچاراین مشکل شده حالاموندم چکارکنم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

سلامت باشید
بعداز شیر که که میخوره حتما بهش آب بدید تو شیشه ی شیرش آب بریزید بزارید دهنش یا اگه میتونید با یک دستمال نخی مرطوب خیلی آروم بکشید رو دندوناش تا شیری که خورده از روی دندوناش پاک بشه
الان دختر تونم دندوناش پوسیده شده؟ یا میخواید پیشگیری کنید؟ اگر بفکر پیش گیری هستید حتما این کارو که گفتم انجام بدید اگرهم خدایی نکرده به مرحله ی پوسیدگی رسیده فقط میتونید از پیشرفتش جلوگیری کنید
حتما خودتونو موظف بکنید در روز حداقل یکبار براش مسواک بزنید روی مسواک یکمقدار نمک بریزید و بکشید رو دندون بچه و وقتی تو خواب شیر میخوره حتما بعدش بهش آب بدید یا با دستمال نخی مرطوب روی دندوناش بکشید

،،،
،،،
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ن باباازپیشگیری گدشته میخوام ک بیشترنشه تازه شروع شده همه ایناک گفتین درسته ولی مشکل اینجاس ک شب تاصب شیرمیخوره تامیام شیرخوردنشوقطع کنم بیدارمیشه واس همین میخواستم زودترازشیربگیرمش ببخشیدسرشماروهم درداوردم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

خواهش میکنم سلامت باشید
با این اوصاف در روز سه بار باید دندون هاشو براش مسواک بزنید به همون روشی که گفتم تا پیشرفت نکنه

،،،
،،،
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ممنون ک بهم جواب دادین تندرست سلامت باشید

،،،
،،،
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

ولطفااگ کسی اطلاعات پزشکی داره راهنماییم کنه ممون میشم

Yas
Yas
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

حتمااا

Yas
Yas
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

باشه آجی حتما ازش میپرسم بهت میگم

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

عهه آیلین تویی
خوبی چطوری؟؟

،،،
،،،
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
11 ماه قبل

سلام فاطی جون نجورسن جانم

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

ساغول سن نجورسن؟😎

،،،
،،،
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
11 ماه قبل

یاشاخوب راه افتادیا🤩🤩🤩

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

😂😂

Yas
Yas
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

آجی پرسیدم برات گفت که این حرف کاملا غلطه اصلا اینطور نیست شیر حتما برای بچه لازمه کمک میکنه استخون بندیش محکم بشه وووو در برار مریضی بدنش مقاوم بشه واینکه گفتش که اگر دیدی بعداز شیر خوردن بچه بالا میاره یا دل درد میشه شیر بدون لاکتوز بهش بدید ولی حتما شیر رو مصرف کنه و اینکه چون شیر خیلی مرطوبه اگه دخترت دوسالش شده بهتره یکذره عسل به شیرش بزنی یا یکذره نبات تا رطوبت شیر رو بگیره بعدم برای محکم شدن استخون بندی بدن حتما حتما بهش حریره بادام و شیره ی بادام بده دیگه همین آجی آهان گفت اگه زیر یکساله عسل به بچه ندید موجب حساسیت میشه اگه دوسالش شده به شیرش عسل بزن

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط Yas
،،،
،،،
پاسخ به  Yas
11 ماه قبل

قربونت ن هیجده ماهه هستش ب این زودی نمخوام ازشیربگیرم کم کم میخوام عادتش بدم تادوسالش بشه واینک بجای عسل شیره انگورهم میشه بهش زدی چیزدیگ ماشیرمحلی استفاده میکنیم این خوبه یاپاستوریزه اینم بپرسی حله ممنونت میشم حالااونیک گفتم بالاواس بزرگتراچی؟؟؟

Yas
Yas
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

فدات😘
اره میشه بجای عسل شیره ی انگور به شیرش بزنی
بعدم همون شیر محلی خیلی بهتر از پاستوریزه اس شیر پاستوریزه هموژنیزه اس که روی مغزبچه اثر منفی میزاره و اینکه حتما شیر رو قبل از اینکه به بچه بدید بجوشونید بین نیم ساعت تا سه ربع حتما ریز باید بجوشه
بعدم برای بزرگتراهم ایرادی نداره فقط مثلا خانوما در هفته ۳ الی ۴ مرتبه باشه چون مصرف زیاد شیر رحم خانومو سرد میکنه بعد بزرگتراهم حتما باید بادام مصرف کنند چون کلسیم بادام برار با کلسیم شیره روزی ۵ تا بادام برابری میکنه با یک لیوان شیر
ولی افرادی که رماتیسم دارن به هیچ وجه شیر مصرف نکنند چون شیر بخاطر رطوبت بالاش رماتیسم رو تشدید میکنه

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط Yas
،،،
،،،
پاسخ به  Yas
11 ماه قبل

عزیزمی یاس جونم ممنونم ازت ازآقاعلیم تشکرکن ازطرف من🙏🙏🙏😘😘

Yas
Yas
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

فدات آجی جونم😘😘😘😘

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ادا جان حالت خوبه آبجی؟
تو چت روم زدی حالت خوش نیست
سینوزیتت در چه حاله؟ رعایت میکنی که عود نکنه

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

خانوم نویسنده فکرکنم باید از عینک مخصوص گوشی استفاده کنی🙂 تا کمتر غشار روی چشمای نازنیت بیاد
شکر خوبم آبجی یک پام بیمارستانه یک پام خونه بیمارستان شده خونه ی دومم بچه ی سارا به دنیا اومد چند ماهه تو این چند ماه فقط دوبار تونستم ببینمش اونم از دور 🙂 دلم برای جوجه اش پر میکشه ولی بازم شکر میگذره جوجه رنگی😉

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط خواننده ناشناس
𝖓𝖆𝖋𝖆𝖘
𝖓𝖆𝖋𝖆𝖘
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

.

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط 𝖓𝖆𝖋𝖆𝖘
✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

تو هم بیا منو بوس کن ک دلتنگ بوسه هاتم هاهاهاهاهااااااا

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

باشع نکن یادت باشه:)
مسخره میکنی شوخرمووووو
بیا چسب بزنم درس بشه

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

نمیخام
من کارمو بلدم شیطون بلا

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

هرهرهرهرررررررررررررررررررررر

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

ممنونم آبجی 🥀
بله به دنیا اومد دختره😂
عزیزدلی ممنونم بانوی کوچک

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

مطهره
عکسشو برای نوا فرستادم البته عکسی که برای نوا فرستادم مال نوزادیشه تازه به دنیا اومده بود الان دخترم بزرگ شده
رضا ازش فیلم میگره برام میفرسته دلبریه پدرسوخته خدا الان من دوتا جوجه رنگی دارم تو و مطهره
ببخشید خانوم بزرگ😂
بگم بانوی بزرگ خوبه؟🤦‍♂️😂

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط خواننده ناشناس
Maedeh
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

میمون تو از من کوچیککککک آری چطوری ۱۵😐 ادا بازم شروع نکنااا😐

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

باهم دعوا نکنید

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ℰ𝒹𝒶

نویسنده

پاسخ به خواننده ناشناس

 ۵ ساعت قبل

اها تو از بقیه بیشتر منو میشناختی حتی از اتی افرین برنده شدی😂
نه ربطی به تو نداره خیلی وقته اینطوریم و از این مدل راضیم
همچنین😂
بیا تو پارتای دیگه رمانم اینجا بچها دارن میخونن فک میکنن چیشده که اینقدر کامنت گذاشتیم😂

.
.
.
عزیزی نیم وجبی🥀 مگه مسابقه بود؟
چشم بانوی کوچک❤

Yas
Yas
11 ماه قبل

عالیییییی مثل همیشه😍😍😍😍
❤🧡💛💚💙💜🤍🤎🧡❤
💖💗💓💞💕💟❣💋💌💝

دسته‌ها

63
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x