13 دیدگاه

رمان نغمه دل پارت12

4
(4)

(محمد علی)

چشمامو باز کردم. دیگه خبری از سردرد نبود سرمو از روی پای مائده برداشتم

_اتیش پاره؟

سرشو اروم تکون داد

_بلند شو دیگه

اروم چشماشو باز کرد و بدنشو تکون داد که اخش در اومد پاهاش انگار خشک شده بود

عصبی از اینکه بخاطر من اینطوری شده گفتم:

_چرا منو بیدار نکردی؟ ۳ ساعته روی پات خابیدم معلومه که نابود میشه

ترسیده بریده بریده گفت:

_اش… کالی… نداره

پوفی کشیدم و بغلش کردم:

_بخاطر خودت میگن فسقلی

میتونستم ضربان قلبش که روی هزار بود رو بشنوم دستمو روی قلبش گذاشتم و گفتم:

_این قلب برای چی داره اینقدر تند میزنه؟

چشماشو دزدید

_اتیش پاره؟

_ب… بله؟

_نظرت درمورد ایندت چیه؟ یعنی میخای بعذ این یک سال چکار کنی؟

_نمی.. دونم… میرم پیش…. حاج بابام

حرف درستی زده بود ولی حالم رو خراب کرد

اگر اون بره من برای فرار از اون خونه و ادماش به کجا باید بیام؟

_میخای بری از اینجا؟

_ب.. بله دیگه

لحنم نا خوداگاه طلبکارانه شد

_یعنی پیش من راحت نیستی؟

ترسیده بود و راه فراری نداشت

_نه… نهه این چه حرفیه منظورو اینه بعد این یک سال دیگه بهم محرم نیستیم و باید برم

عصبی شدم از این حرفاش درستش که اون لحظه برای من حکم اعدام بود

از حصار دستام بیرونش اوردم و بلند شدم

_من کار دارم باید برم کاری نداری؟

انقدر با لحن تندی گفتم که بیچاره جرات نکرد نگاهم کنه:

_نه…. نه کاری ندارم مراقب خودتون باشین

سری تکون دادم و زود لباسام رو برداشتم و رفتم تو حال

بعد از پوشیدن لباسام داشتم میرفتم سمت در که صدای ریز هق هقشو میشنیدن زود درو باز کردم میدونستم اگر بیشتر بمونم دلم طاقت نمیاره و عنان از کف میدم برای همین بی خداحافظی رفتم

(مائده)

چرا اون حرفا رو زد؟ چرا داره باهام بازی میکنه؟ نامرد

ناراحت بودم از رفتنش به سرکار اونم با دلگیری و ترس داشتم بازم سردرد بگیره

این مدت خیلی وابستش شده بودم و طاقت دوریشو نداشتم

………

یک هفته از رفتنش میگذشت بدون هیچ زنگی

تلفن خونه زنگ خورد ذوق زده فکر کردم علی باشه رفتم تلفنو برداشتم که دیدم ناشناسه

جواب دادم که صدای زن تو گوشم پیچید که داشت شیون میکرد و میگفت مرد

یعنی کی میتونه باشه هووم؟ 😥

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (1)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yas
Yas
1 سال قبل

مثل همیشه عالی عالی عالیییی😘😘😘

..Hasti@..
..Hasti@..
1 سال قبل

وای نکنه زنش بوده باشه😱😱 فهمیده محمد علی یه زن دیگه داره

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

اولی بهتره

F. z
F. z
پاسخ به  Eda
1 سال قبل

اولی خوبه ❤️

nazi
nazi
1 سال قبل

افرین خیلی عالی مینویسی

بانو
بانو
1 سال قبل

میشه پارت جدید بدی ؟؟؟لطفااااا

F. z
F. z
1 سال قبل

میشه یه پارت دیگه بدی کم بود😔

Shadi
Shadi
1 سال قبل

حاج باباش مرد

𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
𝕾𝖚𝖌𝖆𝖗 𝕲𝖊𝖓𝖎𝖚𝖘
1 سال قبل

از پنج خط کمی بیشتر شده ولی بازم کمه

دسته‌ها

13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x