178 دیدگاه

رمان نغمه دل پارت28

3.3
(6)

مثلا خابیدم ولی تا صبح تو تب خاستنش سوختم

صبح انگار نه انگار که اتفاقی افتاده صبح بخیر گفتیم و رفتم سرکار ولی اون خجالت زده بود

(مائده)

خیلی خجالت میکشیدم

میدونستم داره اذیت میشه ولی نمیتونستن دست خودم نبود

ماهگل که اومد گفت مریم خانم گفته ببره منو به خونش

رفتیم اونجا و وقتی حرفشو بهم زد جا خوردم

_یع… یعنی چی؟

_یعنی عروس من نباید اینقدر ساده باشه

جا خوردم یعنی اونم نمیخاست من اینقدر قیافم دخترونه باشه

_خب.. خب باید چکار کنم؟

_هیچی الان ارایشگر میاد و کارا رو انجام میده برات

طبیعی بود یه همچین زن خوشگلی یه ارایشگر خصوصی داشته باشه

ارایشگر اومد و افتاد به جون سر و صورتم

صورتم گز گز میکرد از سوزش

ابروهامو زیاد بر نداشت فقد فرم بهشون داد

سرم میسوخت و رنگ مو چشامو اذیت میکرد

بعد شش ساعت تحمل درد و سوزش بالاخره اجازه دادن خودمو ببینم

این من بودم؟!

با موهای کاراملی عسلی و صورتی که هیچ ردی از دخترونگی توش نبود؟!

خوشگل شده بودم و مادرجون با تحسین نگاهم میکرد

به محمد علی گفته بودم میرم پیش مادرجون ولی نگفتم برای چی اینجام

مطمئنا اگر منو میدید دیگه نمیتونست جلوی خودشو بگیره

یه جورایی از مادرجوت باید ممنون باشم که منو با ترسام داره روبرو میکنه

ماهگل منو رسوند خونه و خودش رفت

یکم میترسیدم از برخورد محمد علی ولی وقتی زن زده شد بسم الله گفتم و درو باز کردم

_سلام

_سلام

از صداش خستگی میبارید

کتشو دراورد داد دستم اصلا حواسش بهم نبود

_خسته نباشی

_سلامت…

تا برگشت سمتم جملش نصفه موند

(محمد علی)

این عروسک روبروم مائده من بود؟

چقدر ناز شده بود، چقدر خانوم شده بود

_ما… مائده؟

_جانم

_این عروسک جلوم کیه؟

با ناز خندید

_منم دیگه

طاقت نداشتم و فقط میخاستم ببوسمش ولی وقتی یاد دیشب میوفتم پشیمون میشم

_زشت شدم؟

_نه خیلی خوشگل شدی

سعی کردم چشامو بردارم ازش تا بیشتر از این اذیت نشدم

_میرم دستامو بشورم و لباس عوض کنم

_باشه منم میرم شامو بکشم

شامو خوردیم و من سعی کردم نگاهم گره به نگاهش نخوره

برای اینکه از دستش فرار کنم خستگی رو بهونه کردم و رفتم تو اتاق اونم زود اومد

کلافه شده بودمااا موقعی که میخاستمش ازم فرار میکرد حالا که من دارم فرار میکنم میاد بغلم

خودمو زدم به خاب

_علی؟

جوابشو ندادم

اومد روی تخت و خودشو کشید سمتم و دستمو باز کرد و اومد توی بغلم

لعنتی بوی موهاشم اذیتم میکرد

دیگه نتونستم طاقت بیارم و دستمو که انداخته بود روی کمرش فشردم

_اخ

زود دستمو برداشتم

_داری چکار میکنی با من؟

_هیچی فقد اومدم بخابم بغلتون

_مائده خودت میدونی با خودت چند چندی؟ یه بار ازم فرار میکنی یه بارم که من میخام بهت نزدیک نشم تا اذیت نشی میچسبی بهم؟

تکلیفت با خودت معلومه؟

_من ازتون فرار نمیکنم

_فقد میترسم

_اخه از چی؟ کی دیدی بهت اسیب بزنم؟

_هیچوقت

لبخندی زدم و بوسیدمش

میدونستم اونم دوس داره ولی ترسش نمیزاره

با اینکه میخاستمش ولی عقب کشیدم

_کجا میرین؟

_نمیخام اذیتت کنم و زوری باشه

چشم دزدید

_نه زوری نیست

_یعنی تو ام….

سکوتش مهر تایید زد به حرفام

اروم دستمو بردم سمت لباسش

_فقد… اگه بد بود و ترسیدم نمیخام… ادامه بدین

_باشه قربونت بشم

اروم کارمو انجام میدادم تا ترسش بریزه

امشب این دختر کل وجودش تا ابد برای من میشد

………

میتونم قسم بخورم اولین شبی که با ارامش خابیدم همین شب بود، بهترین شب زندگیم بود انگار بار اولم بود

ولی نگران مائده بودم

_وروجکم؟

_بله

_درد نداری؟

_نه… سردمه

محکم بغلش گرفتم و پتو رو انداختم روش

صبح زودتر از اون بلند شدم تا بساط صبحانه رو حاضر کنم

(مائده)

بالاخره با ترسم روبرو شدم

خوشحال بودم که خوشحاله

صبح با دردی که زیر دلم پیچید بیدار شدم

وقتی بلند شدم درد ببشتر شد

وقتی پتو رو زدم کنار و تصویر روبروم رو دیدم جیغ بلندی کشیدم

(این اخرین تیکه صحنه دار بود اگر قرار نیست بازم خجالتم بدین این صحنه هارو از یه انسان با تجربه به عرضه اوردم😐😂🔪)

#ابرو نبرین😐🔪

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 2.7 (3)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (9)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

178 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهار
بهار
11 ماه قبل

سلام چرا پارت نمیزارید نصف و نیمه ول میکنید

بهار
بهار
11 ماه قبل

سلام چقدر دیر پارت میزاری عزیزم ، مامان محمدعلی چی شد

بهار
بهار
11 ماه قبل

سلام پارت جدید رو نمیزارید

بهار
بهار
11 ماه قبل

پارت جدید رو کی میزاری

بهار
بهار
11 ماه قبل

پارت جدید کو نمیزاری

بهار
بهار
11 ماه قبل

سلام بابا چشمای ما 4 تا شد اینقدر دنبال پارت گشتیم لااقل ساعتش روبگو که هی نیایم بگردیم

بهار
بهار
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

عشقم من همه رو موندم آخرین پا ت 31 هستش

بهار
بهار
11 ماه قبل

سلام پارت جدید رو بزار لطفا

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

◦•●◉✿Nava✿◉●•◦

پاسخ به خواننده ناشناس

 10 ساعت قبل

دمپایی من کوش؟
.
.
.
ریز میبینمت کوچولو😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

خب کوچولویید دیگه
جانم مامان کوچولو

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

یا ایزد منان😂مگه فقط به تو میگم کوچولو؟ به نواهم میگم

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

موهاتو میکنماااا می‌دونی ک این کارو میکنمممممممم
خسته شدم اصلا حوصله هیچ کاریو ندارم پس بیخیالش🙂💔

Maedeh
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

اوکیع

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

بکن راحت باش بانو
فقط مویی برای کندن ندارم شرمنده

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

نه کلاه گیسم نمیزارم

Aneyeta
Aneyeta
11 ماه قبل

سلام ادا ،ایدی شادت رو میدی بم؟ قصد بدی ندارم محض اینکه دوست شیم .

Aneyeta
Aneyeta
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

به خوبیت ، همین قدر که بدونی دختر ام کافیه؟ نمیخوام اینجا اصل بدم معذرت .

Tamana
Tamana
11 ماه قبل

خب خب خب ، چقدرررر چهره ی جدید و منحرف میبینم به برکتِ این رماان 😶😶😶نچ نچ نچ اصلا فکر نمیکردم اینطوری باشین 🚶‍♀️
هعییییییی توقع نداشتم ازتووون😔🚶‍♀️🤣

Tamana
Tamana
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

فکر نمیکردم دکتر علی انقدر منحرف باشه ،تمام تصوراتم درباره اش بهم ریخت 🥺💔🤣🤣

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Tamana
11 ماه قبل

بانو بنده آدم خواجه ی دربار نیستم 🤦‍♂️😂

Tamana
Tamana
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

🚶‍♀️😂😂
نفهمیدم منظورتون رو 🤦‍♀️😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Tamana
11 ماه قبل

سعی میکنم باور کنم که منظورم رو متوجه نشدید🤔😂

Tamana
Tamana
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

نه به جون خودم متوجه نشدم😶 الان اینی ک گفتین مثالِ یا نه یه مفهومِ دیگه داره؟؟🤦‍♀️😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Tamana
11 ماه قبل

می خوای فراموشش کنی؟ بخودت بیشتراز این فشار نیاری؟😂
عرض کردم بنده آدمم
خواجه ی دربار نیستم که خنثی باشم وبه این مسائل بدنم واکنش نشون نده
الان ان شاءالله متوجه شدید؟؟ یا بیشتر شرح بدم؟

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

متوجه نشه خودم قشنگ میگم بهش

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

لطف میکنید

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

میدونم خخخ
من کمتر از این لطفا میکنم چون بحث حساسیه پیش قدم شدم خخخخ

،،،
،،،
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

دیگ چیومیخوای قشنگ توضیح بدی من نمیدونم دیگ ازاین واضحتر

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

دیگ من کاملا ریز ب ریز میگم دا
ابریمی اپارماااا

،،،
،،،
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

ال جانینان ها چشم

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

جانسان

Tamana
Tamana
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

🤦‍♀️🤣

Tamana
Tamana
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

😂😂😂😂😏😏😏گگگگگگگ

Tamana
Tamana
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

😂😂😂😂😂
نه اوکیه… میدونی چیه من درس میخونم دیگه مغزم نمیکشه🚶🏻‍♀️🤦‍♀️💔🤣
متوجه شدم اما بازم ازتون توقع نداشتم انقدر با صراحت بگین 😔🤣
عجب روزگاریه هعییی💔😂

Maedeh
11 ماه قبل

سایت وقتی میگ آرامتر احساس میکنم با حیوان طرفع😐

✞ΛƬΣПΛ✞
عضو
11 ماه قبل

ادا من ناراحت شدم از دستت واقعا ک 🙂

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

🙂

Niki
Niki
11 ماه قبل

دستت مرسی ادایی
تمام پارت هات خیلی گشنگن (قشنگن)❤😍🥰
والا با خط پایانی این پارتت ، تمام قسمت های انحرافی مغزم فعال شد 😜
حالا بیا و خاموشش کن🥲

غزال
غزال
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

بیا پیش من و نفس🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
یکساعت دیگه دم در منتظرتم😂🥂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

😂😂😂 🤨🤨

کاربر
کاربر
11 ماه قبل

برو بینم بابا با خودت و رمانت

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  کاربر
11 ماه قبل

تو بیا ببینم بیاااا جلوووووو

غزال
غزال
پاسخ به  کاربر
11 ماه قبل

تو اگه ناراحتی برو بفرماااا راه بازه مستقیم برو از سایت بیرون…

.........Aramesh..
.........Aramesh..
پاسخ به  کاربر
11 ماه قبل

دوست نداری نخونم مگه دیونه ای

Maedeh
پاسخ به  کاربر
11 ماه قبل

استغفرالله

،،،
،،،
11 ماه قبل

اداجون فک کنم تاپایان رمانت اینادیگ منحرفیوردمیکنن

غزال
غزال
پاسخ به  ،،،
11 ماه قبل

😂 😂 😂 😂

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

توی آتیش پاره همه کاریه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

🤨🤨🤨

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

چه عجب🤨

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

عجب🤔 قابل تأمله

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

خب بعضی وقتا میذاری دیگ
الان چ ربطی داشت؟

✞ΛƬΣПΛ✞
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

هع

دسته‌ها

178
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x