رمان نغمه دل پارت4

3.7
(3)

🍀رمان نغمه دل🍀
صبح با اومدن عاقد لام تا کام حرف نزد و فقد یه بله گفت و بعد از خداحافظی با پدرش به سمت تهران حرکت کردیم
سرش تمام مدت پایین بود
_گردنت شکست اینقدر پایین گرفتیش بچه
_را… راحتم اقا
نمیخاستم ازم بترسه
_مائده خانوم من اوردمت اینجا چون پدربزرگت نمیخاست حق الناس به گردنش باشه نیاوردمت که ازارت بدم
حرفی نزد و اروم سر تکون داد
وختی رسیدیم تهران از رضا خدافظی کردیم و رفتم سمت خونه مائده
(مائده)
درو برام باز کرد و رفتیم تو خونه خیلی خوشگل بود ولی رون نمیشد حتی لبخند بزنم
_خب مائده خانوم به خونت خوش اومدی اینجا خونه توعه و از این به بعد اینجا زندگی میکنی
_خانم کجان؟
جا خورد از حرفم
_خانم اینجا خودتی و کسی جز من رفت امد نداره
با اینکه از تنهایی تو این خونه ترسیدم ولی گفتم:
_ چشم ممنونم
_خب بیا اتاقتو نشون بدم
به همراهش رفتم
اتاق قشنگی بود و دخترونه
_خیلی ممنون اقا
سری تکون داد و شب بخیری گفت و رفت
از یه طرف خیلی خوشحال بودم از یه طرف دلتنگ حاج بابام که معلوم نیست کی قراره ببینمش
صبح وختی بلند شدم و بیروت رفتم دیدم نیست حتی اسمشم نمیدونستم
رفتم توی اشپزخونه و در یخچالو باز کردم همه چی بود
بعد صبحانه رفتم جلو اون تلوزیون عظیم الجثه و مشغول کانال اینور اونور کردن شدم

(محمد علی)
صبح زودتر از اونجا رفته بودم تا مغذب نشع
خسته از روی صندلیم بلند شدم و به سمت خونه حرکت کردم
همش ذهنم درگیر اون دختر بود که نکنه کار دست خودش بده
بهتر بود یه خدمتکار بفرستم براش حداقل مراقبش هست، اون دختر امانته دست من و بابد ازش مراقبت کنم
طبق معمول خونه سوت و کور بود و زهره هنوز برنگشته بود و ماهگل خانم مشغول پختن غذا
_سلام اقا خسته نباشید، سفر بخیر
_ممنون شام چیه؟
_فسنجون درست کردم اقا
_ممنون من میل ندارم
_پس میزارم یخچال گشنتون شد گرم کنین شبتون بخیر
سری تکون دادم و از پله ها رفتم بالا
خسته لباسامو عوض کردم و خابیدم
……………………..
صبح با صدای زهره بیدار شدم تازه رسیده بود
مثلا 4 روزه بود و یه هفته طول کشید
با اینکه از بد قولیش دلگیر بودم ولی به روش نیوردو و سفر رو براش زهر نکردم.
_سلام سفر بخیر
_سلام ممنون، جات خالی خیلی خوش گذشت
میدونستم اون کنار دوستاش بیشتر از من بهش خوش میگذره
_تو ام رفتی سفر با رضا؟
_اره برای دیدن کارا یه سفر سه روزه رفتم و اومدم
سری تکون داد و مشغول صبحانه شدیم
زندگی ما خلاصه میشد تو همین حرفای معمولی در اصل رابطه با زن و شوهری نبود و کاملا دوستانه بود
بعد از صبحانه لبای پوشیدو و رفتم سر کار و به کارام رسیدگی کردم
……………………
دوهفته گذشتع بود، بنظرو باید میرفتم ببینم کم و کسری نداره بالاخره هر چند روی کاغذ و صوری اما بازم دلیل نمیشد از انجام وظایفم شونه خالی کنم
خونه ای که براش اماده کرده بودم محله ارومی بود و کسی کاری به زندگی کس دیگه ای نداشت
از پنجره ساختمون دیدم چراغا خاموش بود
با اینکه نگهبان گذاشته بودم ولی بازم نگران شدم و رفتم سمت لابی ساختمون
_سلام طبقه دوم جایی رفتن؟
_سلام خیر جناب
ممنونی گر تم و پا تند کردم سمت اسانسور
نگرانیم دپ برابر شد و دائم داشتم خودمو سرزنش میکردم که نباید یه دخترو تنها ول میکردم
کلید داشتم، تا درو باز کردم رفتم داخل یه چیز محکم خورد تو سرم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4 (8)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
aks gol v manzare ziba baraye porofail 33

دانلود رمان نا همتا به صورت pdf کامل از شقایق الف 5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         در مورد دختری هست که تنهایی جنگیده تا از پس زندگی بربیاد. جنگیده و مستقل شده و زمانی که حس می‌کرد خوشبخت‌ترین آدم دنیاست با ورود یه شی عجیب مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کنه .. وارد دنیایی می‌شه که مثالش رو فقط تو خواب…
IMG 20240405 130734 345

دانلود رمان سراب من به صورت pdf کامل از فرناز احمدلی 4.7 (9)

2 دیدگاه
            خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ….. بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

107 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Maedeh
11 ماه قبل

بیخیالش شید بابا هرچی بود گذشت
گذشته ها گذشته مهم اینه ک گذشت😂خودم نفهمیدم زندگی کنید بابا مگه مهمه کی فیکه یا کی کیه
همتون موفق باشید بابا🧸

Maedeh
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

حیحیحیحی درسته😂

Maedeh
11 ماه قبل

نامردیه واقعا یاسی میدونست من چقدر گریه میکردم چقدر اعذیت میشدم اونوقت بهم دروغ گفت ؟خود تو چی؟میدونی چقدر اعذیت شدم سر اون خبر دروغت؟کارم شده بود جلوی خانوادمم بلند بلند گریه کردن!من ب درک ادا هم اعذیت شد پا ب پام اتی اعذیت شد با من
بعد شما دوتا دست ب یکی کردید بگید که مصلا علی مرده؟

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

بیخی نوا
گذشت🙂🖤

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

یاس سرخود اون خبرو به شما داد مثلا میخواست بیچاره کمکتون تا بنده رو فراموش کنید

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

چی بگم واقعا چیزی ندارم بگم بهت علی

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

نوا بس کن دیگه

Maedeh
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

ب من چچچچچ 😐😂

Maedeh
11 ماه قبل

علی توضیح بده ؟؟لطفا

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

توضیحی بده که بتونم چشم روی همه مدرکا ببندم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

لازم نیست چشم روی مدرکا ببندی ۶ ماه پیشم همین طور نشستین به افکار بچگانه تون حکم کردین الانم روش

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

من میخام توضیح بدی لطفا بگو قضیه چیه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

بنظرت فایده داره؟
فراموشش کن نوا
بیچاره فاطمه یاس پاسوز منه احمق شد فقط میتونم بهت بگم اشتباه میکنید نه من فاطمه یاسم
نه فاطمه یاس منه اون طفلی اومد به حرف من گوش کرد خیلی وقته باهام سر سنگینه
فاطمه یاس دختر خاله ی منه
اگرلطف کنی این کامنت رو که خوندی حذفش کن
به ادا بگو علی مرد دوباره اومدنم اشتباه محض بود معلوم نیست اون بیچاره تو چه حالیه توهم فکر کن من یک آدم عوضی و لاشیم بیخیال بابا خسته میکنید ادم رو

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

پس چرا خودش دروغ گفت ؟

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

خب چرا فرستادیش سراغ ما؟
فایده نداره؟یعنی حق اینو نداریم بدونیم چ خبره؟

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

راستش من دیگه فکر نمیکنم برام هیچ چیز و هیچ کس مهم نیست

ولی اگه جدی دختر خالته بهش بگو حال مارو دیدی و هیچی نگفتی!گفتی
علی مرده ؟؟

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

چی چی شده؟
عه وا 😂
بچه های منو گول زدن، کو کجان 👠

Maedeh
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

ننه ندا🥺💔بغل میخام بیام؟

Maedeh
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

جررررر میام😐😂

Maedeh
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

نقشه چیه؟😐😂🔪

Maedeh
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

ارهههه تو راست میگی

neda
عضو
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

بیا مادر بیا بغلم ببینم چی شده 🙂

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

فدات ننه جان خوبم 😂

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

واییییی 😂 😂 😂
باور کن همین طور عذب اوقلی مونده 🤣
نگران نباش 😂

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

عه ؟والا بوت ک سمت ما نیومده، بقیه رو نمیدونم 😂

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

نه هنوز نکردن…
ولی در شرفن…
آماده میشن قبل محرم بگیرن دیگ،
خیلی عجله داره، آمپر چسبوندن 😂😂🤦🏻‍♀️

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

چشم 😂
اونام منتظر میمونن حتما 😂عجله دارن بشدت، 😂
عروس و دوماد دیگ 😂

neda
عضو
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

😂
چی بگم والا، آدم نمیتونه قضاوت کنه،
آره خیلی، 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

هییی مامی نمیدونی چقد دل بچه کوچیکتو اتیش زدن🙂🖤
دلم برات تنگ شده بود کجا بودیض

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

عه چرا ؟کی آتیش زده بگو تا آتیشش بزنم…
من همینجاهام، عین پلیس نا محسوس کنترلتون میکنم 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

هوم بیخی🖤🙂
خوبهه از پشت حواست بهمون هس😂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

دوس نداری بگی ؟هرطور راحتی عزیزم ☺️🤗
آره پس چی، فک نکنین ولتون کردم ب امون خدا، دل ببندین ب فیکا🤨🤨

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

هعی حرفی نمونده کامنتا رو بخون میفهمی
دل به یه ادم فیک بستیم که خداروشکر قضیه حل شد
بله بله قبون شما🙂🖤

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

بله فهمیدم..
بنظرم براتون خوب شد،
اینک یاد میگیرن بیجا اعتماد نکنین، اونم مخصوصا جنس مخالف!
سن شما الان بشدت حساسه، توروخدا اگ مامان بابا هاتون توصیه ای میکنن گوش کنین، بخاطر خودتون هس…
عزیز دلم تو رابطه دختر و پسر اونی ک بیشتر از همه ضربه میخوره دختره. اینو دیگ شما ک ماشالا از همه چی خبر دارین باید بدونین!
پس دنبال عشق نباشین، اونم از نوع مجازی،…

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

چشم
از این به بعد مراقبم🙂🖤

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

چشمت بی بلا!
دیگ لطفا تو رمانم اطلاع رسانی کن ک علی یاس بود 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

ها؟
اطلاع رساتی والا من نکردم اتی کرد😂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

😂
میگم اون ک تو رمانت شخصیت علی هس اونو تبدیل ب یاس باردار کن 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

واییی مامی ترکیدم🤣
اصلا پشیمونم از انتخاب شخصیتم😐ولی حیف نمیشه

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

عب نداره هر وقت یاد رمان افتادی یاد اینم بیفت ک زود باور نکنی… اونم تو سن!

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

اره شد تجربه😎😂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

آفرین…

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

حیف ک حوصله ندارم ی رمانی مینوشتم براتون زار زار گریه کنین 😂🤣

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

وایی نه توروخدا😐😂😂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

وا برا چی ؟😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

من نزده میرقصم
جدیدا فیلم میبینم هم دختره پسرت رو ول میکنه میشینم گریه میکنم
اوندفعه رمان میخوندم زنه مرد بچش دنیا اومد اینقدر غصه خوردم و اشک ریختم مامانم نزاشت بخونم ادامشو😐😂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

درکت میکنم 😂
من با این سنو سال اشکم در میاد 😂
حالا اسمش چی بود بگو برم یکم خودمو خالی کنم 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

فک کنم دمی از جنس لبخند بود نمد😂
نخونش خیلییی اشک درار بود

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

عه ؟خیلی؟ خوراک خودمه پس 😂
تازه میخونم جو میگیره میرم تو فاز اونا
شوهرم شک میکنه میگ ی اتفاقی افتاده تو نمیگی 😂

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

😂😂😂😂
وای من تا یه هفته تو مود افسردگی بودم😐😂
داییم میگف باز چته همش ناله ای🤣

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

من از بچگی هم احساساتی و بشدت زود رنج بودم…و زود باور!
چقد آسیب دیدم
هم دوران مجردی
هم بعد ازدواج،
الانم همونم،
فقط یاد گرفتم چجوری کنترلش کنم…
ولی احساساتم همونه، انقد زود احساساتی میشمو اشکم درمیاد،

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  neda
11 ماه قبل

خیلی بده🙂🖤
من خودمم همینم هر چقدم ضربه بخورم ادم نمیشم یه چیزایی تو ذات ادمه درست نمیشه🙂

neda
عضو
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

آره همینطوره!
چی بگم
ایشالا کسی پیدا بشه براتون
ک قدر ذاتتون رو بدونه…
رمانو اشتبا گفتی اسمشو ،نبود

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

والان دوباره به گوشی فاطمه یاس وصلم من نمیدونم ایمیل فاطمه چیه ولی به محض اینکه به گوشیم وصل میشم کدها یکی میشه
روز خوش موفق باشید بانو

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

فحش بدی دلت خنک میشه فحش بده عیب نداره
ولی شرمنده ی اخلاق ورزشکاریت اون بیچاره تا الان روحشم خبر نداشت درحال حاضر به لطف شما فهمید

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

سرکارمون گذاشتی😐

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

یعنی چی علی؟
توروخدا یکیتون توضیح بده من اینجا دارم. سکته. میکنم

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

ادا جون برو یه آب قند برای خودت بیار بخور میفهمی
بابا دکتر علی همون یاسه خودمونه

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
11 ماه قبل

چرندیات🤣🤣

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

درکت میکنم تو هم تو شوکی

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
11 ماه قبل

شوک؟ 🤣
کدوم شوک؟ من به حرفای دروغیتون باوری ندارم جم کنین این بساطو

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

خیلی خب من دروغ میگم آتی هم دروغ میگه یاس و دکتر راست میگن

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

فقط همین رو بدون من اون خانوم نیستم

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
11 ماه قبل

نواجان
چی شده؟

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

ی دختری

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Maedeh
11 ماه قبل

خب؟

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

به ادا درخواست داده تا باهاش رابطه داشته باشه!دیگه خودت بفهم چی میگم!بعدش ک میگم از این آدم دوری کن گوش نمیکنه

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

؟؟؟؟بفرمایید من کی هستم 🤔🤔🤔🤔

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

کی؟؟؟؟😂😂😂

Maedeh
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

اتی بم شات داد!کدای ایمیلا مثل هم بود

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

باشه بانو من فاطمه یاس مهدویم که چی؟😂

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

آتی جون من تو هیچ جا نرو اینجا خیلی آدمای نامحسوس داریم من میترسم والا گوشیم هک بشه😂

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

هرکی میاد یه شفاف سازیش بکن محض اطمینان 😂
ولی واقعا چجوری تا الان نفهمیدی این دوتا یکین؟

𝓐𝔃𝓪𝓭𝓮𝓱
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞
11 ماه قبل

یعنی چی مگه ممکنه خودش نباشه ولی ای پی ها یکی باشه؟
دارم دیوونه میشم الان عصبی میشم اعصابمم داغونه اینم فهمیدم بدتر شدم

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

علی میشع عین ادم یکیتون برام توضیح بده چیشده؟

خواننده ناشناس
خواننده ناشناس
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

توضیحی ندارم اتنا خانوم میگن من فاطمه یاسم دیگه

Eda
Eda
عضو
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

من کاری به اون ندارم
میخام خودت بگی داستان چیه

Maedeh
پاسخ به  خواننده ناشناس
11 ماه قبل

یعنی چی؟

Eda
Eda
عضو
11 ماه قبل

می بینم حدس دارین میزدین چی شده؟ 😈
خوبه دیگ پارت ندم بمونین تو خماریش؟ 😈🤣
میدم میدم

Yas
Yas
پاسخ به  Eda
11 ماه قبل

مریضی خواهرم😂😂😂

Yas
Yas
11 ماه قبل

دوتا احتمال وجود داره
یکی اینکه مائده زده توسرش😂
یا اینکه دزد اومده تو خونه و مائده بی هوشه دزده هم میخواسته فرار کنه که محمدعلی سر میرسه اونم میزنه توسرش😱

Maedeh
Maedeh
پاسخ به  Yas
11 ماه قبل

میبینی خواهر😂

آیوا
آیوا
11 ماه قبل

وای فکر کنم مائده زد تو سرش

Bitch I'm best
Bitch I'm best
پاسخ به  آیوا
11 ماه قبل

لاقل میگفتی خونه دزد اومده کار اونه😂😬

دسته‌ها

107
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x