روز: خرداد ۶, ۱۳۹۸ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان استاد خلافکار پارت 5

  * * * * * پیامک گوشیم رو باز کردم!نوشته بود: _امروز که انقدر خوشگل شدی دور نشستی تا نتونم یه دل سیر نگات کنم؟ سرم و بلند کردم….کی وقت کرد پیام بفرسته؟ نگاه معناداری بهم انداخت و به تدریسش ادامه داد.وقتی لاله رو ببینم می دونم چی کار کنم باهاش… چه قدر احمق بود که خر حرف های

ادامه مطلب ...
رمان سکانس عاشقانه

رمان سکانس عاشقانه پارت 1

  پارت 1  بهار متعجب بهم نگاه میکرد ، نگاه خیره اشو از کفشای کهنه ام گرفت و گفت : _ ببین تو برا من هیچ فرقی با بقیه طرفدارام نداری ، حالا بگو چی میخوای بگی که ده دقیقه اس وقت منو گرفتی!؟ نگاهمو از چشماش گرفتم و با لکنت گفتم : _من خیلی دوست دارم . بلند خندید

ادامه مطلب ...