دانلود رمان - رمان دونی

جدیدترین رمان های کامل pdf

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان

دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف

ادامه مطلب »
رمان تاوان
رمان تاوان

رمان تاوان پارت 30

  بلند شدم امشب نمیخواستم ببینمش تا هم خودم آرومتر بشم هم میدونم مامان نمیتونه طلاق و داشتن بچه رو یه جا هضم کنه سخت بود برام ولی نه سختتر از اینکه آبروم و به عنوان یه مرد بردن _من یه بچه دارم……یه پسرِ تقریبا دوساله…… نگاه بابا با افسوس

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۱۵

شب شده و بوی کباب در هوا پیچیده که صدایم می‌کند. _لی‌لا بیا شام کاش میشد بیرون نروم. ولی ضایع است. باید خودم را به کوچه‌ی علی چپ بزنم، طوری که انگار متوجه نگاهش نشده‌ام. چند سیخ کباب کوبیده و گوجه و فلفل را وسط لواش روی میز گذاشته. انگار

ادامه مطلب »
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم
رمان بگذار اندکی برایت بمیرم

رمان بگذار اندکی برایت بمیرم پارت 78

        حاج یوسف ابرویی بالا انداخت. -پس یه کاری کردی…؟!     امیر اخم هایش بیشتر درهم شد. -حاجی بین من و خودشه…!!! دخترتون یکم که نه زیادی لوس و نازنازیه…!!!     دخترتون رو چنان با کنایه گفت که حاج یوسف خندید. -یعنی فقط ما لوسش

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان زمستان ابدی به صورت pdf کامل از کوثر شاهینی فر

    خلاصه رمان:     با دندوناش لبمو فشار میده … لب پایینیم رو .. اونو می ِکشه و من کشیده شدنش رو ، هم می بینم ، هم حس می کنم … دردم میاد … اما می خندم… با مشت به کتفش می کوبم .. وقتی دندوناش رو

ادامه مطلب »
رمان شاه خشت
رمان شاه خشت

رمان شاه خشت پارت 117

      _ ماشین من نزدیک کافی‌شاپه، اجازه بدید برسونمتون.   _ نه، ممنونم، یه‌کم پیاده‌روی می‌کنم.   دست خودم نبود که دلم فرهاد را می‌خواست. سریع برگشتم.   _ ببخشید، آقای عمران؟   _ بله؟   _ شما می‌رید دفتر فرهاد؟   _ بله.   _ پس من

ادامه مطلب »
رمان دچار

رمان دچار پارت ۱۴

«هر چه تنگ‌تر، امن‌تر» ساعت نه و نیم صبح است و مشغول جمع کردن ساکم و وسایل مورد نیازم هستم که آیفون به صدا درمی‌آید. تصویر عماد را روی مانیتور می‌بینم و گوشی را برداشته می‌گویم _سلام آقای شاکریان. زود اومدین من هنوز حاضر نیستم _اشکال نداره منتظر میشم _پس

ادامه مطلب »
رمان غرق جنون
رمان غرق جنون

رمان غرق جنون پارت 58

        نوازش ها و نجواهای آرامش بخش تمنا التهاب و بی قراری ام را کاهش داد. اما هنوز هم آن حس مرگ را داشتم و تا عامر نمی آمد، تمام نمیشد.   _ بهتری؟   جوابش را با یک هوم تو گلو دادم که نفس عمیقی کشید.

ادامه مطلب »
رمان حورا
رمان حورا

رمان حورا پارت 349

            _ حورا خانم؟ جزوه‌رو کامل نوشتین؟   به دختر جوانی که بعد از‌ کلاس، کنارم ایستاد لبخندی زدم:   _ اره عزیزم…میخوایش؟   لبخندش عمق گرفت:   _ اگه بشه که عالی میشه، برم ازش پرینت بگیرم بیارم براتون!   دفترم را به سمتش

ادامه مطلب »
رمان جزر و مد
رمان جزر و مد

رمان جزر و مد پارت 28

      امیر دستشو گذاشت رو شونه اش باز چرا به من چپ چپ نگاه میکرد این؟!     _ای بابا بدشانسی پشت بد شانسی البته این و من نگفتما…..     حرفشو در حالی زد که نگاهش به من بود و ترسیدم نکنه واقعا بگه من این حرفو

ادامه مطلب »
رمان

دانلود رمان ۲۸ گرم به صورت pdf کامل از هانیه وطن خواه

    خلاصه رمان:   راحیل با خانواده عمش زندگی میکنه شوهر عمش بخاطر دزده شدن ۲۸ گرم طلا راحیل قرار بندازه زندان و راحیل مجبور میشه خونش بده اجاره و با وارد شدن شاهرخ خسروانی داستان وارد معمایی میشه که ….    

ادامه مطلب »
رمان های کامل
دسته‌ها