رمان استاد خلافکار پارت 6
* * * * وارد کلاس که شدم حس کردم اوضاع مثل همیشه نیست. هر چند نفر یه گوشه پچ میزدن. داشتم می رفتم بشینم که اسم استاد تهرانی و بین صحبت های دو تا دختری که داشتن حرف میزدن شنیدم. یک هفته ای بود که آرمین و ندیده بودم اما انقدر سرم گرم بود که وقت نکردم بهش