11 خرداد 1398 - رمان دونی

روز: 11 خرداد 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان استاد خلافکار پارت 7

  آرش با همون جذبه و جدیتی که توی کلانتری داشت گفت _انشالا که برمی‌گردن.. تحمل نکردم و از پشت میزم بلند شدم.کوله م و برداشتم و خواستم برم اما پشیمون شدم. نباید آرش و تنها می‌ذاشتم،اون به خاطر من این‌جا بود. خیره به صورت جذابش راه رفته رو برگشتم و پشت میزم نشستم. صدای وز وز دو تا دختر

ادامه مطلب ...

رمان رئیس مغرور من پارت آخر

  _منظورت چی بود از زدن اون حرف ها!؟ به سمتم برگشت در حالی که خیره به چشمهام بود گفت: _اون دختره از من حامله نبوده و نیست ، من هیچوقت باهاش همخواب نشده بودم اینا یه سری نقشه ی پیش پا افتاده ی معین بود که به هدفش نرسید. با چشمهای ریز شده بهش خیره شدم _پس بقیه دخترایی

ادامه مطلب ...

رمان سکانس عاشقانه پارت 5

بهار بریز و بپاش عقد که جمع شد مردا از تالار بیرون رفتن و چند نفر اومدن وسط واسه شلنگ تخته انداختن ، محکم بازوی امیرعلی و چسبیدم و کنار گوشش گفتم : _ چرا زل زدی به این انترا؟ چیه اینا بهتر از منه که داری با چشمات قورتشون میدی؟ نگاه سرسری به دور اطراف انداخت و به سمتم

ادامه مطلب ...