رمان سکانس عاشقانه پارت 6
بهار حوله کوتاه صورتی رو دورم گرفتم خداکنه خواب باشه اینطوری نبینتم ..! اروم در و باز کردم ، سرمو از لای در بیرون اوردم و نگاهی به اتاق انداختم مثل جنازه روی تخت افتاده بود و مچ دستش رو روی چشماش گذاشته بود ..! اروم اروم به سمت کمد لباسم رفتم ، کشو رو عقب کشیدم لباس زیرام و