رمان سکانس عاشقانه پارت 8
بهار به نگاهای کنجکاوش لبخندی زدم : _ دنبال چی میگردی ماهگل ؟ حاضرم ده سال پیش هزار بار تکرار بشه اما اینجوری قلبم نشکنه ..احمق فرض نشم ..من تو چشماش زل زدم از ته قلبم گفتم دوست دارم اما اون تو دلش بهم خندید ، من یه احمقم که هنوز بعد ده سال مثل یه دختر که تازه به