رمان خان زاده پارت 11
ماشینش و یه جا نگه داشت و پیاده شد و درو محکم به هم کوبید و به سمت خونه مون رفت. از تک تک رفتاراش معلوم بود تا چه حد عصبیه! چمدونم و برداشتم و از غفلتش استفاده کردم و تند به سمت جاده رفتم. با چمدون دویدن سخت بود اما با نهایت سرعت می رفتم و هر از گاهی