رمان سکانس عاشقانه پارت 24
بهار اب دهنم رو قورت دادم و باز دستمو بین پام بردم و روی خشتک پاره شده ام کشیدم _امیرعلی: حموم نرفتی؟ گیج نگاهش کردم که چینی به دماغش داد و ادامه داد : _بدجور داری چنگ میزنی خودتو تازه متوجه حرفش شدم و دستم رو از بین پام برداشتم ..پاهام رو محکم به هم فشار دادم و گفتم