رمان خان زاده پارت 19
با لبخند سلام کردم که جوابمو داد و گفت _بپر بالا. متعجب گفتم _ببخشید؟واسه چی؟ _واسه اینکه میخوام یه کم از تجربه های دندون پزشکی مو در اختیارت بذارم. خندیدم و گفتم _مرسی ولی زوده واسه من. _بابا دختر میخوام مجبورت کنم امشب و بیای. با مخالفت گفتم _ممنون ولی واقعا شرایط شو ندارم. _چرا؟من با خانوادت حرف میزنم…میگم.