29 مرداد 1398 - رمان دونی

روز: 29 مرداد 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان تدریس عاشقانه پارت 9

رمان تدریس عاشقانه پارت 9

  پوزخند شایان روی اعصابم بود. با لبخند محوی گفت _بمون حساب کنم میام می رسونمت. اون که رفت نگاه دلخوری به آرمان انداختم. پری بلند شد تا به سمتم بیاد اما نموندم و از کافه بیرون زدم.دستم و برای اولین تاکسی بلند کردم و سوار شدم. با حرص پوست لبم و کندم…بیشتر از اینکه از بودنش با پری حرصم

ادامه مطلب ...

رمان خان زاده پارت 20

  اول هلیا متوجه ی ما شد و لبخندی روی لبش اومد. اهورا حرفش و قطع کرد و سر برگردوند و با دیدنم خشکش زد. هلیا از جاش بلند شد و با خوشحالی گفت _آیلین… خوش اومدی عزیزم. سعی کردم زیر سنگینی نگاهش خودمو خونسرد نشون بدم. با لبخند با هلیا دست دادم و گفتم _مبارکه خوشبخت باشین. تشکر کرد

ادامه مطلب ...