رمان عشق تعصب پارت 19
_رویا! با شنیدن این حرف آرسین بهت زده بهش خیره شدم یعنی واقعا رویا رو دوست داشت پس چرا کتکش زده بود و اون رو به این حال و روز انداخته بود نمیتونستم باور کنم متعجب بهشون خیره شده بودم که صدای سرد آریا بلند شد: _ببرش اما خدا شاهده بیام ببینم حتی یه خش رو صورت یا بدن