4 شهریور 1398 - رمان دونی

روز: 4 شهریور 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان

رمان استاد خلافکار پارت 25

  منو به سمت خودش چرخوند و باز دستاشو دو طرفم روی کابینت گذاشت و گفت _کسی جز تو نیست. با اخم گفتم _خوب باشه به من چه؟ انگار عادت داشت خودشو بچسبونه به آدم.اما من حرصم می گرفت چون با اون هیکل و قد غول مانندش رسما توی بغلش گم می شدم. صدای قدم های آرش رو به این

ادامه مطلب ...

رمان خان زاده پارت 21

  مقنعه مو جلوی آینه صاف کردم و بعد از برداشتن کیفم از اتاق بیرون رفتم. با دیدنش روی مبل چند لحظه ای ایستادم. بیچاره با اون هیکل بزرگش روی این کاناپه خوابیده. اه به تو چه آیلین. به آشپزخونه رفتم و تند تند وسایل صبحانه رو براشون آماده کردم. همون لحظه در اتاق باز شد و مامان اهورا اومد

ادامه مطلب ...