رمان تدریس عاشقانه پارت 18
ماشین و راه انداخت و با سرعت روند.چند دقیقه ی بعد توی پارکینگ خونش پارک کرد. با اخم گفتم _گفتم منو برسون خونه ی خودم نه اینجا. اعتنایی به حرفم نکرد و پیاده شد. در سمت منو باز کرد و دستم و کشید. عصبی گفتم _چته وحشی؟ دستم و دنبال خودش کشوند. از شانسش آسانسور توی همون طبقه بود..