رمان تدریس عاشقانه پارت 19
* * * * #تدریس_عاشقانه دستم از زیر چونم در رفت و سرم محکم پایین افتاد که پری گفت _تو دیشب نخوابیدی؟ با چشمای خمار سرم و روی میز گذاشتم و همزمان صدای آرمان در اومد _اگه خوابتون میاد تشریف ببرید بیرون! انقدر غرق خوابم بودم که یادم رفت توی کلاسیم و با یاد دیشب غرق خواب گفتم _ولم کن