رمان استاد خلافکار پارت 40
نگاه سرد و خشنش و بهم انداخت. دستش که به سمت کمربندش رفت رنگ از رخم پرید _چی کار میخوای بکنی؟ولم من آرمین. نگاه سردش و به چشمام دوخت و گفت _میخوام نشونت بدم مخفی کردن بچم از من چه عواقبی داره! تند سرم و به طرفین تکون دادم _وحشی اون بچه ی تو نیست مال منه… منم مال