رمان خان زاده پارت 36
من هرزه بودم؟اگه نبودم این قدر راحت اجازه نمیدادم بهم نزدیک بشه. اهورا کلافه گفت _اشتباه متوجه شدی عزیزم.بیا بریم توی ماشین توضیح میدم برات. عزیزم؟هلیا داد زد _نمیخوام… هر بار ذهنم و با دروغات پر کردی اما تموم شد. نشونت میدم خیانت کردن به من یعنی چی! خواست بره که اهورا بازوش و گرفت و کنار گوشش چیزی