رمان استاد خلافکار پارت 47
* * * * * #لیلی عصبی از این طرف به اون طرف میرفت. با خشم داد زد _یعنی چی که هیچی؟به خونه ی من تیراندازی شده…به خونه ی من… اگه لیلی طوریش میشد چی؟ همه معنادار نگاهم کردن. سرمو پایین انداختم… از روی دوربین ها فهمیدیم یه ماشین سیاه بوده که پلاک هم نداشته.چهار نفر توش بودن که