رمان استاد خلافکار پارت 48
جیغ زدم و به سمتش رفتم که آرمین بازوم و کشید و منو پشت خودش نگه داشت و داد زد _گه خوردی اومدی دنبال زن من حرومزاده میلاد به سختی بلند شد و گفت _زنت؟کدوم زن؟هانا مجد مرد آرمین… اینی که میبینی هانا نیست.دوباره متولد شد. با کمک من…هانا رو تو کشتی الانم لیاقت اون دختر و نداری… کارد