13 دی 1398 - رمان دونی

روز: 13 دی 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان استاد خلافکار پارت 55

رمان استاد خلافکار پارت 55

  سعی کردم داد بزنم اما نمی‌تونستم. اشکام بی اختیار جاری شدن. اگه به آرش می گفتم این اتفاق نمیوفتاد. من احمق و نادون بودم که دم به تله ی امیر کیان دادم و با پای خودم توی دامش افتادم. الان حتی نمی دونستم کجاست! محیطش چیزی شبیه کشتی بود. دختری که روبه روم نشسته بود از فرط گریه نفسش

ادامه مطلب ...
رمان ترمیم پارت 2

رمان ترمیم پارت 2

از جا بلند شدم. شاید واقعاً باید از من حساب ببرد، اما آن‌چه که در نگاهش است می‌گوید،” بشین سرجات بهادر. اون از این چیزها وا نمیده”. _ چه اخطاری اون‌وقت؟ با چشم اشاره‌ای به پایین‌تنه‌ی من می‌کند و این منم که کمی خجالت می‌کشم. . _ فکر کنم فقط یه ضربه براش کافی بود. جناب اکبری مرد فهمیده‌ای بود،

ادامه مطلب ...