رمان ترمیم پارت 4
حالا او اینجاست. توی آپارتمان و در حمام خانهی من. خیالم را با زبان تلخش راحت کرده که حالش خوب است؛ اما اکنون چیزهایی میدانم که او را بیشتر از هروقتی، برایم شبیه علامت سؤال کرده است. _ ممنون. حموم گرم و خوبی دارین، حالمو بهتر کرد. دو لیوان چای داغ، شاید چیزی باشد که او الآن نیاز دارد.