24 دی 1398 - رمان دونی

روز: 24 دی 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان ترمیم پارت 13

  نزدیک‌ترین رستورانی که می‌شناسم را انتخاب می‌کنم. یک رستوران سنتی و بسیار مجلل که من عاشق کباب‌ها و دیزی آن هستم و مدیرش را می‌شناسم. شماره‌اش را می‌گیرم، هرچند این ساعت عموماً شلوغ نیست. با دومین بوق، منصورخان، صاحب رستوران برمی‌دارد. – نگو که اشتباه گرفتی افخم، اصلاً شوکه شدم بدجور. مهگل چشم بسته و تکیه داده است. –

ادامه مطلب ...