26 دی 1398 - رمان دونی

روز: 26 دی 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان استاد خلافکار پارت 59

رمان استاد خلافکار پارت 59

  با فاصله ای کم از صورتم غرید _حواست باشه چی میگی هانا… اگه نمی‌خوای دندوناتو تو دهنت خرد کنم. محکم هلش دادم عقب و گفتم _در اصل اونی که باید مواظب حرف زدنش باشه تویی! نگاهش و به سر تا پام انداخت و گفت _زن من حق نداره با این ریخت و لباس بگرده برو عوضشون کن. کلافه گفتم

ادامه مطلب ...
رمان ترمیم پارت 15

رمان ترمیم پارت 15

  _ به‌کلی یادم رفته اونا رو… چه خبر از اوضاع. می‌خندد. عباس برای من فقط عباس نیست، او مأمن امن دوران نوجوانی‌ام در زندان بود. من با تمام قلدری‌ام در بیرون، از پس قلدرهای آن‌جا برنمی‌آمدم و کتک کم‌ترین آسیبی بود که می‌توانستم انتظار داشته باشم. عباس یکی از قدیمی‌ها بود که از سن کم در آن‌جا بود. وقتی

ادامه مطلب ...