9 بهمن 1398 - رمان دونی

روز: 9 بهمن 1398 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

رمان خان زاده پارت 48

  خشڪم زد. چه طور ممڪنه؟ با لڪنت گفتم _ڪدوم بیمارستان؟ اسم بیمارستان و ڪه گفت فهمیدم دارن میارنش همین جا. تلفن و با درموندگی قطع ڪردم و نگران همون جا منتظر موندم. به خاطر دروغی ڪه گفته بودم بدجوری پشیمون بودم اما من حتی یڪ درصد هم فڪر نمیڪردم این بلا سرمون بیاد.فڪرش و نمیڪردم تا این حد غیرتی

ادامه مطلب ...

رمان ترمیم پارت 28

………… وقتی به خانه می‌رسم، قبل‌از آن‌که فرصت کنم کلید بیاندازم، در با‌شتاب باز می‌شود و بهادر با لباس بیرون جلوی در می‌ایستد. _ کجا بودی لعنتی؟ صورتش از عصبانیت تیره‌تر شده و برای اولین‌بار از او می‌ترسم. مسعود… بارها این حالت را در او دیده بودم، حتی در فاضل. قدم عقب می‌گذارم. _ بیا تو… کنار می‌رود، اما من

ادامه مطلب ...